سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خدایا! از نادانی ام به تو عذر می آورم و ازسوء رفتارم از تو طلب بخشش دارم . [امام سجاد علیه السلام]
طریق
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» ثمرات استقامت در دینداری

تأثیر مصلحت الهى بر بهره مندى مؤمنان از نعمت هاى دنیا

باید توجه داشته باشیم که آنچه براى نمونه از امتیازات شیعیان و مؤمنان واقعى در این روایت نقل شده قاعده کلى و همیشگى نیست، بلکه اقتضائاتى است که امام صادق(علیه السلام)برخى از آنها را در خصوص آنان ذکر کرده اند; یعنى چنین کسانى این گونه اقتضایى در وجودشان هست که خداوند مثلا، در گرماى هوا ابرى بفرستد تا بر سرشان سایه بیندازد یا ملایکه با آنها مصافحه کنند. اما باید توجه داشت که اگر خداوند براى بعضى از بندگان مؤمنش این کارها را نکرده به دلیل مصالحى بالاتر است; یعنى این اقتضا براى آنان وجود دارد که روزهایشان آفتابى باشد و اگر قرار باشد بارانى ببارد، در شب برایشان بفرستد و...، اما ممکن است به دلیل برخى مصالح والاتر، این امتیازات را به آنها ندهد.

از جمله امتیازاتى که خداوند به چنین بندگانى عطا مى کند این است که: لاََکلوُا مِن فَوقهم و مِن تحتِ اَرجُلِهِم; آنان روزى خود را، هم از بالاى سر و هم از زیرپایشان دریافت مى کنند. شاید این تعبیر کنایى بوده و منظور این باشد که نعمت از هر طرف به سوى آنان سرازیر مى شود. به همین مضمون، در قرآن هم مى فرماید: وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکات مِنَ السَّماءِ وَ الاَْرْضِ;1 اگر اهل زمین ایمان مى آوردند و تقوا پیشه مى کردند (شناخت و استقامت)، از آسمان و زمین بر آنها درهاى برکات را مى گشودیم. مصداق کامل چنین کسانى شیعیان خالص اهل بیت(علیهم السلام) هستند که هیچ چیز از خدا نمى خواهند مگر این که دعایشان را مستجاب مى گرداند: لَما سَألوا اللّهَ شیئاً اِلاّ اَعطاهُم.


1. اعراف (7)، 96.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » حق جو ( سه شنبه 86/5/23 :: ساعت 8:0 عصر )
»» ثمرات استقامت در دینداری

«استقامت»، شرط دست یابى به سعادت

در توضیح «استقامت»، به جا است بدانیم که در چند جاى قرآن، به پیامبر(صلى الله علیه وآله) امر به استقامت شده است; یکى در سوره هود که از آن حضرت نقل است که فرمود: شَیَّبَتْنی سورةُ هود لمکانِ هذه الآیة: فَاستقمْ کما اُمرتَ و مَن تابَ معکَ;1 سوره هود مرا پیر کرد; به سبب وجود این آیه: پس استقامت بورز تو و هر که با تو توبه کرده است، همان گونه که فرمان داده شده اى. امام خمینى(رحمه الله) در سخنان خود، زیاد بر این حدیث تأکید مى کردند. به واقع، آنچه انسان را پیر مى کند و کمرشکن است «استقامت» است. به همین منظور، خداوند در آیه دیگرى به استقامت ورزندگان بشارت مى دهد: إِنَّ الَّذِینَ قالُوا رَبُّنَا اللّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلائِکَةُ أَلاّ تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِی کُنْتُمْ تُوعَدُونَ;2 آنان که گفتند: پروردگار ما الله است، سپس استقامت ورزیدند، فرشتگان بر آنان فرود آیند که نترسید و غمگین نباشید و بشارت ما بر شما به بهشتى که وعده داده شده اید.

بنابراین، صرف ایمان به خدا و پذیرش دین حق و مذهب اهل بیت(علیهم السلام) کافى نیست، بلکه باید در این راه پایدارى کنیم و استقامت به خرج دهیم. باید مراقب باشیم تا لحظه اى منحرف نشویم. اگر کسى این گونه باشد، خداوند از هیچ خیرى در حق او فروگذار نمى کند. چنین کسى مستجاب الدعوه است; هر چه از خدا بخواهد به او عطا مى کند و او نیز جز آنچه مرضىّ خدا است انجام نمى دهد; ملایکه هم با او مصافحه مى کنند و دست مى دهند. البته کسانى که به درجات بالاتر و کامل ترى رسیده باشند ملایکه را مى بینند و مصافحه آنها را درک مى کنند.3


1. مریم (19)، 18.

2. فصلت (41)، 30.

3. دیدن ملایکه مختصّ به پیامبران(علیهم السلام) نیست. ائمّه اطهار(علیهم السلام) پیامبر نبودند، ولى ملایکه را مشاهده مى کردند; یا حضرت مریم(علیها السلام) نه امام بود و نه پیامبر، اما ملک را مشاهده کرد و گفت: أَعُوذُ بِالرَّحْمنِ مِنْکَ إِنْ کُنْتَ تَقِیًّا (مریم، 18). و حضرت عیسى(علیه السلام) را ملک به او مرحمت کرد: قالَ إِنَّما أَنَا رَسُولُ رَبِّکِ لِأَهَبَ لَکِ غُلاماً زَکِیًّا (مریم، 19).



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » حق جو ( یکشنبه 86/5/21 :: ساعت 8:0 عصر )
»» ثمرات استقامت در دینداری

تفاوت بهره افراد از «سعادت»

اما مسلمانان فرقه هاى گوناگونى دارند. همیشه هم کسانى بوده اند که مى خواسته اند راه صحیح را بشناسند، تحقیق هم کرده اند، ولى موفق نشده اند. به خصوص در دوران ائمّه اطهار(علیهم السلام) کسانى بودند که در گوشه و کنار زندگى مى کردند; مى خواستند اسلام را دقیقاً بشناسند، ولى شرایط اجتماعى آن دوران و حکومت هاى جابرانه مانع این کار بود. این دسته افراد به اندازه اى که شناخت پیدا کرده اند، مسؤولیت دارند و باید به همان مقدار عمل کنند. طبعاً استحقاق دریافت همه گونه عنایتى را هم ندارند; چون تمام راه را نپیموده اند. در چیزهایى که نشناخته اند کمالاتى وجود داشته که آنها به دلیل عمل نکردن، به آنها دست نیافته اند، هرچند تقصیرى در زمینه شناخت نداشته اند. خداوند هم در همین حد پاداش آنها را خواهد داد: إِنّا لا نُضِیعُ أَجْرَ مَنْ أَحْسَنَ عَمَلاً.1 آنها در شناخت «تقصیر» نداشته اند بلکه قصور داشته اند، ولى به آنچه فهمیده اند عمل کرده اند. خداوند هم به همان اندازه پاداششان مى دهد.

اما کسانى که مقصد را شناخته اند و با تلاش و کوشش خود نیز در مسیر صحیح گام نهاده اند و براى طى طریق، مشمول توفیق الهى شده اند ـ (یعنى شیعه اهل بیت(علیهم السلام) هستند) دیگر هیچ مشکلى ندارند، مگر در زمینه عمل، و باید در عمل بکوشند; چون هدف و راه را درست شناخته اند. البته اینها هم از لحاظ معرفت، مراتبى دارند. چنین نیست که هرکس شیعه شد، تمام دستورات اهل بیت(علیهم السلام) را در همه ابعادش بشناسد، مراتب علم و معرفت افراد با یکدیگر فرق مى کند. ممکن است برخى به شناخت کامل تمام جزئیات نرسیده باشند و بالتبع از درک آثار آن نیز محروم خواهند شد. هر کس به شناخت کامل تر رسیده باشد، از آثار بیش ترى هم برخوردار خواهد شد.

در هر حال فرض ما بر این است که ما شیعیان از لحاظ شناخت کمبودى نداریم و اسلام را از طریق اهل بیت(علیهم السلام) با همه ابعادش شناخته ایم. پس اگر به درستى عمل کنیم، خداوند در دنیا و آخرت ما را غرق در نعمت خواهد کرد، و چرا چنین نکند؟ مگر خدا مى خواهد نعمت هایش را براى چه کسى ذخیره کند؟! مگر بخل دارد؟! آیا اگر به بعضى ها بدهد، نعمت هایش تمام مى شود؟ در آخرت تزاحم و تعارضى نیست، هر چه را به یکى داده به دیگرى هم مى تواند بدهد; إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَیْئاً أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ.2محدودیت از ویژگى هاى دنیا است و در آخرت وجود ندارد. در این جا هم هر کس راه شناخت را درست پیمود، هر چه را بخواهد خدا به او عطا مى کند، مگر آن که مصلحت نباشد; به گونه اى که حتى اگر به خودش هم گفته شود که اگر فلان چیز به تو داده شود از چیز دیگرى محروم مى شوى، قبول نمى کند و مى گوید همان که خدا خواسته بهتر است.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » حق جو ( جمعه 86/5/19 :: ساعت 8:0 عصر )
»» ثمرات استقامت در دینداری

برخوردارى مؤمنان از نعمت هاى ویژه الهى در دنیا و آخرت

اگر کسانى تحقیق کردند، هدف را شناختند و به درستى هم عمل کردند، آیا ممکن است خداى متعال چیزى از آنها کم بگذارد؟ آیا ممکن است چه در دنیا و چه در آخرت چیزى به صلاحشان باشد و خدا به آنها ندهد؟ محال است چنین باشد; زیرا خداوند بخیل نیست، عالم را هم آفریده تا انسان ها با حرکت اختیارى خودشان، راه تکامل را طى کنند و به فیوضات و رحمت هاى ابدى او نایل شوند. اصلا هدف الهى این است که وقتى کسى راه درست را شناخت و تمام نیرویش را صرف عمل کرد و کوتاهى ننمود، خداوند درباره اش کوتاهى نکند. خداوند به کسانى که اهل عصیان و تمرّدند و از یاد خدا غفلت ورزیده اند نعمت هاى فراوان مى دهد، آیا ممکن است به کسانى که توانشان را صرف یافتن راه هدایت و عمل به دستورات خدا کرده اند، عنایت نکند؟ روشن است که خداوند هر چه را به نفعشان باشد، در دنیا و آخرت به آنها خواهد داد. از نعمت هاى آخرت، که هیچ تزاحمى با همدیگر ندارد، به قدرى که افراد لیاقت داشته باشند به آنها خواهد داد: جَنَّة عَرْضُها کَعَرْضِ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ;1 بهشتى که گستره اش به اندازه تمام آسمان ها و زمین است در اختیارشان مى گذارد. هر قدر بتوانند از آن استفاده کنند مضایقه اى نخواهد بود; زیرا بهشت و نعمت هاى آن مثل این دنیا نیست که مثلا اگر کمى غذا خوردند سیر شوند یا اگر زیاد خوردند مریض شوند. در آن جا تزاحمى نیست. چنین نیست که اگر از چیزى تمتّع بردند، خسته شوند یا دیگر نتوانند استفاده کنند. در آن جا نه خستگى وجود دارد، نه ملالت، نه ضعف، نه درد،... . تنها خدا مى داند که آن جا چه عالمى است و چه نعمت هایى در اختیار بندگان شایسته اش قرار مى دهد! چنین کسانى که راه را به خوبى شناخته اند و به خوبى آن را پیموده اند، در آخرت هیچ مشکلى ندارند و هر چه بخواهند در اختیارشان قرار مى گیرد، حتّى بیش از آنچه تصور مى کنند و به عقلشان مى رسد. معمولا انسان باید تصورى از چیزى داشته باشد تا آن را بخواهد; اما خداوند آن قدر نعمت مى دهد که تصورش را هم نمى کنند: فِیها ما تَشْتَهِیهِ الْأَنْفُسُ وَ تَلَذُّ الاَْعْیُنُ.2 در جایى هم مى فرماید: لَهُمْ ما یَشاؤُنَ فِیها وَ لَدَیْنا مَزِیدٌ;3 هر چه بخواهند مى دهیم، بیش تر هم مى دهیم.

اما در دنیا، خیرات و نعمت ها کمابیش با یکدیگر تزاحم دارد. نعمت ها هرچند حلال و مشروع هم باشد، انسان به قدر محدود مى تواند از آنها استفاده کند، چه در خوردنى ها باشد، چه در نوشیدنى ها، چه در پوشیدنى ها یا دیگر نعمت ها. دنیا همه چیزش محدود است و به قدر محدود مى توان از نعمت هایش استفاده کرد. اگر از حد خودش بگذرد نتیجه معکوس مى دهد; مثلا، اگر انسان پرخورى کند، مریض مى شود. خداوند هم وقتى مى خواهد در این دنیا به کسى چیزى بدهد به مقدار محدود مى دهد، وقتى هم نعمت هاى مادى و معنوى او با یکدیگر تزاحم پیدا مى کند، نعمتى را که برایش اصل است به او مى دهد.

به همین دلیل است که گاهى بندگان شایسته در این دنیا مبتلا به گرفتارى هایى مى شوند. این طبیعت دنیا است که به دلیل این تزاحمات، گرفتارى ها ایجاد مى شود. اصلا زندگى دنیا بدون سختى ممکن نیست. اما قرار بر این است که بندگان شایسته خدا هر چه خواستند، خداوند در این دنیا هم به آنها بدهد، مگر مصلحتى قوى تر در کار باشد و نعمتى با دیگرى تزاحم پیدا کند. گاهى بندگان صالح خدا چیزهایى را مى خواهند، اما این خواست گاهى موجب محرومیت آنها از چیزهاى دیگر مى شود. در چنین مواقعى، خداوند به آنها چیزى مى دهد که به صلاحشان باشد. البته بندگان شایسته خدا هم کارشان را به خدا واگذار مى کنند و معمولا مطابق خواسته دلشان از خدا چیزى نمى خواهند، مى گویند: خدایا، هر چه را براى ما بهتر است نصیبمان کن. خداوند هم چنین اراده مى کند که براى مثال، براى محفوظ ماندن آنها از گرما، ابرى بفرستد تا بر سرشان سایه بیندازد یا اگر از باران روز ناراحت مى شوند، شب برایشان باران بفرستد. خواست خداوند چنین است که اگر این نعمت ها با یکدیگر تزاحم پیدا کرد، آن را که برایشان بهتر است عطا کند; حتى گاهى از دنیایشان کم مى گذارد و بر نعمت هاى اخرویشان مى افزاید و درجاتشان را بالا مى برد.

پس با دلایل عقلى و برهانى، مى توان اثبات کرد که اگر کسانى راه صحیح را بشناسند و آن را درست بپیمایند، هر چه را برایشان خیر باشد خدا به آنها مى دهد، حتى اگر به این صورت باشد که در روز گرم تابستان، ابرى بر سرشان سایه بیندازد یا اگر مریض شدند شفا پیدا کنند; مگر این که خداوند خیرشان را در غیر از این دیده باشد. در هر صورت، قرار بر این است که هیچ ناراحتى نبینند.

اینها چه کسانى اند؟ آیا کسانى که مقصد را شناخته اند، راه رسیدن به آن را هم در میان تمام مسایل فردى و اجتماعى و دیگر جنبه هاى زندگیشان به خوبى شناخته اند و توفیق عمل داشته اند، یهودى اند یا نصرانى یا بودایى یا غیر آن؟

بر اساس عقیده ما، یگانه راه صحیح «اسلام» است و هر کس مسلمان باشد سعادت آخرت را به خوبى شناخته است. گم شده حقیقى انسان نزد خدا و در عالم ابدى است. پس مطلوب مسلمان «خدا» است. براى رسیدن به او نیز تنها راه «اجراى دستورات اسلام» است. بنابراین ممکن نیست کسى مسلمان باشد، امّا ضروریات و دستورات احکام اسلام را نداند. پس هر کس مقصد را شناخته، راه را هم کمابیش یافته است. چنین شخصى مستحقّ دریافت نعمت هاى بى منتهاى خدا در دنیا و آخرت است.


1. حدید (57)، 21.

2. زخرف (43)، 71.

3. ق (50)، 35.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » حق جو ( چهارشنبه 86/5/17 :: ساعت 8:0 عصر )
»» ثمرات استقامت در دینداری

یَا ابْنَ جُندب لَو اَنَّ شیعتَنا اسْتَقامُوا لَصافَحَتْهُمُ الملائکةُ و لاََظَلَّهُمُ الغَمامُ وَ لاََشرَقُوا نَهاراً و لأَکَلُوا مِن فَوقِهِم و مِن تَحتِ اَرجُلِهِمْ و لَما سَأَلُوا اللّهَ شَیئاً اِلاّ اَعطاهُم.

اى پسر جندب، اگر شیعیان ما استقامت داشته باشند (یعنى به وظایف دینى شان درست عمل کنند و به آنچه معتقدند، پاى بند باشند و در پیروى ما از راه صحیح خارج نشوند) فرشتگان با آنان مصافحه مى کنند و (در حرارت آفتاب) ابرها بر سرشان سایه مى اندازند (حتى هنگامى که قرار است باران ببارد، خداوند باران را در شب نازل مى کند تا در روز هوا برایشان آفتابى باشد) و از بالاى سر و زیر پا برایشان روزى مى فرستد (یعنى نعمت از اطراف بر آنها مى ریزد) و هیچ درخواستى از خدا نمى کنند، مگر این که به آنها عطا مى کند.

«سعادت»، مطلوب فطرى انسان

همه مردم طالب سعادت و فطرتاً به دنبال خوشبختى اند، از گرفتارى ها به تنگ مى آیند و براى خلاصى از آنها تلاش مى کنند. اما در چند زمینه با همدیگر اختلاف نظر دارند; یکى از آنها تعیین «مصداق سعادت» است. همه مى خواهند خوشبخت باشند و هیچ وقت دچار گرفتارى و بدبختى نشوند، اما بسیارى از آنها نمى دانند که خوشبختى واقعى کدام است.

بسیارى از مردم تصور مى کنند مطلوب فطرى آنها همین لذت هاى زودگذر دنیوى است. از این رو، همه توان خود را صرف رسیدن به آن مى کنند و دنبال چیز دیگرى نمى روند. اینها تلاش نمى کنند تا دریابند سعادت واقعى کدام است.

دسته اى دیگر از مردم اجمالا مى دانند که لذت هاى زودگذر لیاقت دل بستگى را ندارد. آنها مى بینند که هر روز مردم به چیزى دل مى بندند و توجهشان را صرف به دست آوردن آن مى کنند، ولى هر قدر هم نسبت به چیزى علاقه مند بوده و از رسیدن به آن خرسند شده باشند، برایشان باقى نمى ماند و از بین مى رود. مى بینند که آنچه مردم زندگیشان را صرف به دست آوردن آن کرده بودند پایدار نمى ماند و به اصطلاح، «آنچه را نپاید دل بستگى را نشاید.» درمى یابند که اینها لیاقت دل بستن ندارند، اما نمى دانند آنچه را باید دنبال کنند چیست. این قبیل افراد دو دسته اند:

یک دسته کسانى اند که به کمک عقل و راهنمایى هاى افرادى که از سوى خداوند آمده اند هدف اصلى شان را مى شناسند و مى فهمند سعادت واقعى چیست; همان که در اصطلاح، از آن به «قرب خداوند» تعبیر مى کنیم و به تعبیر قرآن: خالِدِینَ فِیها ما دامَتِ السَّماواتُ وَ الاَْرْضُ.1 این دسته به این نتیجه مى رسند که سعادت واقعى این است که انسان نزد خداوند از خوشبختى ابدى و بى نهایت بهره مند باشد.

اما دسته دیگر وقت صرف مى کنند، فکر مى کنند، بحث مى کنند، اما در شرایطى قرار مى گیرند که موفق نمى شوند حقیقت را بفهمند. دچار شک و شبهه هاى واهى و وسوسه هاى شیطانى مى شوند; نه خدا را درست مى شناسند و نه قیامت را درست باور دارند; کوتاهى نمى کنند، اما تشخیص هم نمى دهند.

کسانى که سعى مى کنند و راه درست را مى شناسند و مى فهمند که سعادت واقعى در قرب خدا و جوار رحمت او است، باید در صدد برآیند که راه صحیح رسیدن به آن را بشناسند. اما برخى از افراد در این زمینه وقت کافى نمى گذارند و به قدر کافى تحقیق نمى کنند. آنان متوجه مى شوند که سعادت حقیقى در ایمان به خدا و روز جزا است، در این است که انسان نزد خداوند معزّز و مقرّب باشد، اما سعى نمى کنند که بفهمند راه آن کدام است. به حرف هر کس اعتماد مى کنند و تحت تأثیر شرایط حاکم بر جامعه قرار مى گیرند و به قدر کافى به تحقیق نمى پردازند. دیگرانى هم که در اطراف آنها هستند، نمى توانند راه صحیح را به آنها نشان دهند. البته نشناختن این دسته مراتبى دارد; برخى در مسایل فردى به شناخت کافى نمى رسند و برخى در مسایل اجتماعى یا سیاسى یا غیر آن.

در هر صورت، برخى افراد موفق مى شوند به شناخت کافى برسند; اما شناخت پیداکردن کافى نیست و پس از آن، نوبت «عمل» مى رسد; یعنى رسیدن چنین اشخاصى به سعادت مطلوبشان در گرو این است که چقدر در این راه پاى مردى نمایند، از راه صحیح منحرف نشوند و افراط و تفریط ننمایند.


1. هود (11)، 107.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » حق جو ( دوشنبه 86/5/15 :: ساعت 8:0 عصر )
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

علامه مصباح یزدی
ریشه تمام انحرافات از صدر اسلام تاکنون دلبستگی به دنیا است
علامه مصباح یزدی در دیدار جمعی از دانشجویان؛
فیلم دیده نشدهی عیادت عمار از عمار
برخی بستگان امام(ره) مانند 1400 سال قبل رفوزه شدند
آیت الله مصباح یزدی در مهدیه مشهد
آیت الله مصباح یزدی
زمینه ترقی و سقوط آدمی
علامه مصباح
آیت الله مصباح یزدی
باید خود را برای شبهات جدید فلسفی آماده کنیم
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 37
>> بازدید دیروز: 0
>> مجموع بازدیدها: 329174
» درباره من

طریق
حق جو
در این وبلاگ گزیده ای از نظرات آیت الله مصباح یزدی به صورت لینک منعکس می گردد.

» پیوندهای روزانه

پایگاه اطلاع رسانی آثار علامه مصباح یزدی [4]
فهرست کتب علامه مصباح یزدی [152]
[آرشیو(2)]

» فهرست موضوعی یادداشت ها
صمیمیت؛ محور ارتباط مؤمنین بارش رحمت در سایه محبت دو مؤمن .
» آرشیو مطالب
سال 85
بحث مشروعیت و مقبولیت
در باب ولایت فقیه
دوستان واقعی اهل بیت
محاسبه نفس
نگاه مؤمن به دنیا
نشانه هاى ایمان
دین و جهل دینی
ثمرات استقامت
شرط نجات بخش
خوف و رجا
شادی
دام های شیطان
چند کاستی اخلاقی
پاداشهایی بزرگ
شیعه از منظر امام صادق
گناه مغفور و نیکی مقبول
تبلیغات
سخنرانیها
مطالب متنوع
سال 87
سال 88
سال 89
بهار 90
تابستان 90
پاییز 90
زمستان 90
بهار 91
تابستان 91
پاییز 91
زمستان 91
بهار 92
تابستان 92
پاییز 92
زمستان 92
بهار 93
تابستان 93
پاییز 93
زمستان 93

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان

» صفحات اختصاصی

» لوگوی لینک دوستان





» طراح قالب
 – جنبش وبلاگی حامیان جبهه پایداری