سفارش تبلیغ
صبا ویژن
پسرکم ! ... اندرزهای حکیمان را بپذیر و فرمانهایشان را پی گیری کن [امام علی علیه السلام ـ در سفارش به پسرش محمّدبن حنفیه ـ]
طریق
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» مراحل بررسی مشروطه

 

  گفتاری از آیت الله مصباح درباره مشروطیت
مراحل بررسی مشروطه به عنوان یک حادثه تاریخی

 اشاره: گفتار زیر مربوط به سخنرانی آیت الله مصباح یزدی است که در سال 82 در همایش 2 روزه ای که به مناسبت یکصدمین سالگرد نهضت مشروطیت ایران برگزار شد، است. وی در این سخنرانی با اشاره به ویژگی های یک روش صحیح تاریخی از مطلق انگاری و جزم گرایی روشی انتقاد می کند. بخش هایی از این گفتار به مناسبت ایام سالگرد صدور فرمان مشروطیت ارائه می شود:

 

اینجانب ابتدا از همه شرکت کنندگان در این سمینار بخصوص اساتید محترم دانشگاه و اساتید محترم حوزه و کسانی که با نوشتن مقاله و ارائه سخنرانی شرکت فعال داشتند، تشکر و قدردانی می نمایم. همچنین از این که این حقیر در محضر اساتید معظم و سایر حضار محترم، مطلب قابل عرضه ای ندارم، باید عذرخواهی کنم؛ از این رو به ارائه نگاهی کلی به مسأله مشروطیت و بیان نکاتی چند در این زمینه اکتفا می کنم.

 

مشروطیت به عنوان یک پدیده اجتماعی که در دوره ای از تاریخ کشور ما اتفاق افتاد، همانند سایر وقایع تاریخی مهم- باید در چند مرمحله و از چند زاویه بررسی شود:

 

وقایع نگاری و شناخت منابع مستند از غیرمستند

 

اولین مرحله بررسی این است که آن را به عنوان وقایع نگاری و توضیح فرآیند یک واقعه تاریخی بررسی کنیم. به عبارت دیگر، در واقعه ای مثل مشروطه به این مباحث بپردازیم که این نهضت چگونه شروع شد، چه تحولاتی پیدا کرد و عاقبت آن چه شد؟ چه عناصری در آن نقش اول را داشتند؟ چه کسانی نقش ثانوی را ایفا نمودند؟ چه کسانی ثابت قدم ماندند؟ چه کسانی تحول پیدا کردند و مسائلی از این نوع. چنین کاری صرفاً به عنوان بیان تاریخی و بدون ارزشیابی و ارزشگذاری، کاری است در خودش بسیار ارزشمند؛ چرا که اگر وقایع تاریخی ای که در دسترس ما است، وقایع تاریخی ثابت و قابل اعتمادی نباشد، برای ما قابل استفاده نیست؛ بلکه گاهی استفاده ها معکوس و اشتباه خواهد شد؛ بنابراین باید در این زمینه تلاش کافی و لازم صورت گیرد؛ البته چنین کاری انجام شده و متخصصان این امر زحمت های زیادی در این راه متحمل شده اند؛ هرچند هنوز هم جای کار بیش تری وجود دارد.
آنچه در این نوع نگاه به وقاع تاریخی اهمیت دارد، بررسی دقیق اسناد و مدارک تاریخی است. باید با بررسی دقیق این منابع، منابع صحیح و قابل اعتماد از منابع مخدوش جدا و بازشناسی شود؛ چون برخی منابع به دلیل سهل انگاری یا اعمال غرض ها، تحریف شده است. در مرحله وقایع نگاری، بخش اخیر خیلی مهم است و البته کار آسانی هم نیست.

 

تحلیل تاریخی و پرهیز از پیش داوری

 

مرحله دوم و زاویه دید دیگر در بررسی یک واقعه تاریخی، نگاه تحلیلی به تاریخ است. البته این نگاه قطعاً بر نگاه اول، یعنی وقایع نگاری مبتنی است. به تعبیری وقایع نگاری، مقدمه ای برای تحلیل تاریخ است. در واقعه ای مثل مشروطه، پس از یافتن جواب سؤالات مربوط به واقع نگاری، نوبت به مباحثی از این قبیل می رسد که چرا این واقعه رخ داد؟ چه عواملی در آن دخیل بودند؟ شرکت کنندگان در این نهضت چه انگیزه هایی داشتند؟ آیا انگیزه و هدف واحدی در این کار بود یا افراد و گروه ها با انگیزه های مختلف در پیدایش این پدیده یا به تعبیری در خلق این حادثه مؤثر بودند؟ کسانی که در عمل توفیق بیشتری داشتند، کدام نقش اساسی را ایفا کردند و آیا به اهدافشان رسیدند یا در فرایند حوادث، از اهدافشان منحرف شدند؟

 

تبیین اهداف و انگیزه های کسانی که این حادثه تاریخی را به وجود آوردند و به سرانجام رساندند و همچنین روش هایی که برای رسیدن به اهدافشان انتخاب کردند، نیازمند تحلیل است و صرفاً دانستن حوادث از نظر وقایع نگاری کافی نیست. در این زمینه آنچه بیشتر اهمیت دارد، عینیت گرایی و موضوعی بحث کردن است؛ یعنی باید از هرگونه ذهن گرایی و پیش داوری احتراز شود. این صحیح نیست که یک محقق، از قبل غرض خاصی را در نظر بگیرد و حادثه ای را در جهت آن و به نفع جریان خاصی تحلیل و نتیجه گیری کند و بر آن تطبیق نماید.

 

اگر چنین روشی به کارگرفته شود، طبعاً چون افراد مختلف دارای سلیقه ها و اهداف متفاوت هستند، هرکس می کوشد از حوادث تاریخی برای تأیید اهداف مورد نظر خود بهره برداری کند؛ از این رو اگر کسی بخواهد واقعاً تحقیق کند و تحلیل صحیحی از یک حادثه تاریخی داشته باشد، باید بکوشد ذهنش را تخلیه کند و بدون پیش داوری بی طرفانه قضاوت کند؛ والا از یک حادثه خاص می شود دونوع برداشت کاملاً متضاد داشت و قضاوت های متفاوتی ارائه کرد، همچنان که در مورد حوادث مشروطه چنین اتفاقی افتاده است و در مقام ارزش گذاری برخی وقایع دوران مشروطه، افراط و تفریط هایی صورت گرفته که عمدتاً به وسیله کسانی بوده که به پیش داوری مبتلا بوده اند یا اغراض خاصی را دنبال کرده اند؛ حتی اگر این هدف یا غرض هم فی حد نفسه صحیح باشد، نباید بهره برداری از یک حادثه تاریخی تابع اغراض ما باشد؛ بلکه تحلیل یک واقعه تاریخی باید واقع گرایانه صورت گیرد تا قضاوت های ما هم قضاوت های صحیحی باشد.

 

بعد از این که چنین قضاوتی داشتیم و واقعاً تحلیل صحیحی از یک رخداد تاریخی ارائه دادیم، آنگاه باید ببینیم که این حادثه و روند رخداد آن، با هدفی که ما داریم -خواه این هدف دینی باشد یا سیاسی یا اجتماعی یا مجموعی از این ها- چه نسبتی دارد، در چه مواضعی همخوانی و موافقت دارد و در چه مواضعی ناهمخوان و مخالف است.

 

آن چه در تحلیل تاریخ ضرورت دارد، واقع گرایی و بی طرفی در تحقیق و قضاوت، عدم پیش داوری، عدم افراط و تفریط و بخصوص احتراز از مطلق کردن و جزم گرایی است. کسی که با انگیزه خاصی دنبال یک تحلیل تاریخی می رود، سعی می کند آن را بر طبق هدف خود تبیین کند. در این فرآیند، شخصیت یا گروهی نظرش را جلب می کند که با هدف او بیشتر سازگار است؛ لذا طبعاً نسبت به او علاقه بیش تری نشان می دهد و سعی می کند آن شخصیت خاص و گفتارها و رفتارهایش را برجسته کند. در نهایت، علاقه ای که به آن شخص یا گروه یپدا می کند، -خواه حق باشد یا باطل- باعث می شود که قضاوتش یک طرفه و مطلق باشد.

 

این مقتضای هر محبت و عشقی است که به فرمایش امیرالمؤمنین: "من عشق شیئا اعشی بصره" وقتی انسان به چیزی علاقه داشته باشد، آن را آنگونه که می خواهد می بیند؛ فقط زیبایی هایش را می بیند؛ اما اگر واقعگرا باشد، هم حسن هایش را می بیند و هم عیب هایش را، از این رو فقط بر حسن هایش تکیه نمی کند و بیش از حد یک حسن را بزرگ جلوه نمی دهد. همچنین اگر مخالف نظرش باشد، نقاط ضعف را بیش از حد زیر ذره بین نمی گذارد و بیش از حد ارزش منفی به آن نمی دهد.

 

تطبیق یک حادثه تاریخی با حوادث مشابه، بدون توجه به گرایش های شخصی

 

گام بعدی در مطالعه وقایع تاریخی، تطبیق یک حادثه با حوادث مشابه آن است. همین واقعه مشروطیت را می توان با حوادث مشابه -چه در داخل کشور و چه در سطح جهان و بین الملل- تطبیق داد. از زمان مشروطیت و مقدماتش تا به حال، حوادث مشابه بسیاری در کشور ما اتفاق افتاده که تطبیق این حوادث با هم دیگر و پیدا کردن نقاط اشتراک و افتراق آن ها، کاری ارزشمند و راه گشاست؛ مثلاً می توان چنین مقایسه ای را بین نهضت مشروطیت با نهضت ملی شدن صنعت نفی یا نهضت روحانیان و انقلاب اسلامی انجام داد.

 

باز هم آن چه در این مرحله، خصوصاً در تطبیق این حادثه با حوادث مشابه خارجی، مثل تطبیق مشروطیت با دوره رنسانس اروپا یا بعضی از انقلاب هایی که در فرانسه یا انگلستان رخ داد، مهم است، توجه دقیق به واقعیات و عوامل حقیقی پیدایش این حوادث است. آن چه موجب اشتباه و انحراف می شود، این است که کسی بخواهد ناخودآگاه یا آگاهانه دو حادثه را هم از نظر عوامل پیدایش، هم از نظر عوامل تحول، و همین طور نتایجی که در این حال به دست می آید، دقیقاً بر هم منطبق کند و بگوید این ها همه در یک سیاق هستند؛ یعنی عوامل پیدایش، زمینه های تحول و نتایج مترتب بر آن ها را دقیقاً یکی بداند. این هم از لغزش گاه هایی است که انسان در مقام تحلیل قضایای تاریخی ممکن است به آن مبتلا شود.

 

گاهی اوقات ممکن است این نوع برداشت ها و مطالعات تاریخی بر فلسفه ای مبتنی باشد؛ مثل تئوری هایی از این قبیل که "حوادث تاریخی تکرار پذیرند و سیر تاریخی یک سیر مکرری است" یا "حرکت تاریخ یک حرکت دوری است" یا "حرکت تاریخ یک حرکت دوری است" یا "حرکت مارپیچی است" و چیزهایی از این قبیل که کمابیش در فلسفه تاریخ وجود دارد.

 

به طور کلی اگر انسان بخواهد بر این اساس، آگاهانه حوادث تاریخی را به طور مطلق بر هم تطبیق کند یا آن که ناخودآگاه به این دام بیفتد، ممکن است موجب لغزش انسان بشود؛ از این رو جا دارد که محقق تاریخ دقت کند تا این چنین پیش داوری نکند که همه حوادث مثل هم هستند یا همین که صرفاً چند حادثه جهات مشترکی داشتند، دیگر هیچ جهت اختلافی نخواهند داشت و یا چون جهات مشترکی داشتند، قطعاً سرانجامشان یکی خواهد بود؛ مثل این که اگر در یک واقعه، گرایش مذهبی نقش اساسی را داشته است، در واقعه دیگری هم که شبیه به آن است، گرایش مذهبی را دخیل بداند یا اگر در یک واقعه مثلاً دخالت روحانیان را اشتباه دانستیم، در دیگر وقاع مشابه نیز دخالت آنان را منع کنیم.

 

این گونه تعمیم ها دلیل منطقی ندارد. انسان باید حوادث را واقع بینانه و به طور دقیق بررسی کند و عوامل مشترک و غیرمشترک را بیابد، بعد قضاوت کند تا بتواند قضاوت صحیحی درباره حوادث و تطبیق آنها بر هم دیگر داشته باشد. در این بحث مهم نیست که حوادث درچه محدوده جغرافیایی اتفاق افتاده باشد؛ خواه در کشور ایران اتفاق بیافتد یا در خاورمیانه یا حوادثی که بخشی از آن در آسیاست و بخشی در اروپا و یا در بعضی قاره های دیگر. هیچ دلیلی وجود ندارد که اگر این حوادث جهات اشتراک زیادی داشته باشند، صد در صد باید بر هم تطبیق کنند؛ زیرا ممکن است جهات اختلافی هم داشته باشند.

 

ارزش گذاری با ملاک دینی

 

در نهایت و پس از طی مراحل فوق، نوبت به ارزش گذاری می رسد که بسنجیم حادثه ای که با شرایط معینی اتفاق افتاد و در بستر مشخصی رشد کرد، عناصر خاصی در آن دخیل بودند، افراد یا گروه هایی نقش اول را ایفا کردند و کسان دیگری نقش کمکی یا نقش ثانوی را داشتند و در نهایت این حادثه به سرانجام خاصی رسید، آیا این پدیده امر مطلوبی در تاریخ ما بود یا نامطلوب؟

 

در این مرحله نیز گرایش های افرای و تفریطی در عموم اینگونه قضاوت ها و ارزش گذاری ها وجود دارد. در همین موضوع مشروطیت می بینیم که در مقام ارزشگذاری، دو گروه در مقابل هم قرار دارند. یکی صد در صد تأیید می کند که مشروطه یک حادثه بسیار عظیم، اساسی، سرنوشت ساز، مؤثر، عامل پیشرفت، موجب سعادت و نجات از بدبختی، استبداد، و عقب ماندگی بوده؛ گویی یک حادثه الهی و بهشتی اتفاق افتاده و موهبتی است که به یک جامعه ای عطا شده. در مقابل، کسانی هم صد در صد مخالف هستند و معتقدند مشروطه حادثه ای است که دشمنان در آن دست داشتند و استعمارگران آن را بر ما تحمیل کردند، سر تا پایش ضرر بود، سراسر خطا بود و هیچ نقطه روشنی ندارد، هرکس در آن مشارکت کرد، به اشتباه رفت، روحانیان اشتباه کردند، سایر مردم هم اشتباه کردند. همه اینها عامل بیگانه بودند یا حداکثر در دام افتاده بودند و ناآگاهانه به این حادثه دامن زدند.

 

تا آن جا که تاریخ نشان می دهد، حوادثی که در عالم اتفاق افتاده، با خوبی ها و بدی ها، زشتی ها و زیبایی ها، خوشی ها و ناخوشی ها، رنج ها و مصیبت ها و پیروزی ها توأم بوده است.

 

مشروطیت یک امر بسیط از آسمان نازل شده نیست، مجموعه حوادثی است در دیک بستر تاریخی خاص با شرایط خاصی که تدریجاً پدید آمد. هم عوامل و عناصر داخلی در پیدایش این پدیده نقش اساسی داشتند و هم عوامل خارجی؛ هرچند که بسیاری از عناصر اولیه مؤثر در پدید آمدن مشروطه، تربیت شدگان و تحصیل کردگان خارج، فراماسون ها و افرادی که با فرنگ و فرنگستان ارتباط داشتند؛ خصوصاً از زمان فتحعلی شاه به بعد –به ویژه زمان ناصرالدین شاه- که موجب رفت و آمدهای ایرانیان با زندگی غربی و مظاهر چشم نواز و فریبنده آن آشنا شده بودند.

 

تحولاتی که بعد از انقلاب در بسیاری از دولتمردها یا ایدئولوگ های ما پیدا شد، در اثر همین رفت و آمدهای به خارج و دیدن آثار تمدن های اروپایی و زرق و برق های آن بود. بسیاری از این آقایان، از ابتدا به مکتب و مسائل دینی بسیار علاقمند بودند، اما در اثر همین رفت و آمدها یا ادامه تحصیل در انگلستان، فرانسه یا امریکا، 180 درجه تغییر مسیر دادند.

 

بسیاری از مؤثران مشروطه نیز همین طور بودند: از یک کشور عقب افتاده فقیری که به دست پادشاهان دیکتاتور و فاسق و فاجر به بدبختی کشانده شده بود، به محیط دیگری می رفتند و می دیدند که هم از لحاظ ظاهری سرسبز و خرم است و هم از لحاظ صنعتی پیشرفت هایی کرده، ساختمان های مجلل ساخته شده، وسایل عیش و نوش فراهم است و... به هرحال زیبایی هایی در آن جا به چشمشان می خورد و آنان را تحت تأثیر قرار می داد و هوس می کردند کشور ما نیز همان گونه باشد.

 

نکته مهم این است که اگر ثابت شد حرکت مشروطیت نیز مثل بسیاری حوادث تاریخی دیگر در کنار آثار خوبی که برای ممکلت داشته، مشکلاتی هم به بار آورده است، باید از آن ها برای امروز درس گرفت. اگر ثابت شود که مشروطه به مشکلاتی دچار شد، به این معنا نیست که همه کسانی که در پیشبرد آن سهیم بودند، نیت سوء داشتند؛ بلکه ممکن است کسانی با نیت خیر بیش ترین نقش ها را داشته اند؛ ولی به دلیل فراهم نبودن برخی شرایط اجتماعی به نتیجه مورد نظر نرسیده است.

 

از این رو نمی توانیم به طور کلی قضاوت کنیم و حرکتی را صد در صد صحیح یا صدر در صد غلط بدانیم.

 

در تحلیل قضیه مشروطه، باید بیش تر عناصرش را از هم تفکیک کنیم، شرایط خاصش را در نظر بگیریم و هر کدام را در جای خودش بررسی کنیم و نهایتاً بعد از ارزشیابی فعالیتی که در این رخداد اجتماعی اتفاق افتد، نوبت به این می رسد که ببینیم چه درسهایی باید از این جریان بیاموزیم و چه عبرت هایی باید بگیریم.

 

مسلماً امروز روزی نیست که ما با قدرت، اسلام را برکسی تحمیل کنیم و یا بالعکس، انتظار داشته باشیم که همه مردم با رغبت مسلمان شوند. ما باید بکوشیم اسلام را همان طور که هست، بشناسیم و معرفی کنیم. این چیزی است که از ما خواسته اند. هر قدر این کار در مشروطیت انجام شده، صحیح بوده و کسانی که این راه را رفتند، درست رفتند. هر قدر هم از این مسیر منحرف شدند، اشتباه کردند؛ از این رو نمی توان با ملاک مشروطه خواهی و عدم مشروطه خواهی قضاوت کرد. نه همه کسانی که مشروطه خواه بودند، صحیح عمل کردند و نه همه کسانی که دشمن مشروطیت بودند. عناصر حق طلب، هم در این طرف بودند و هم در آن طرف. هم در این طرف کارهایی خوبی انجام گرفت، هم در آن طرف. معیار ارزشیابی، تطبیق با اسلام است.

 

اگر حوادث مشروطیت را بررسی می کنیم و می خواهیم از آن عبرت بگیریم، هنگامی عبرت صحیح خواهیم گرفت که به این نتیجه برسیم: چون این حرکت برخلاف اسلام بود، ضرر داشت و چون آن حرکت در جهت اسلام بود، منفعت داشت. این نکته می تواند پیشاپیش برای ما ملاک باشد. این نتیجه، امری اعتقادی است و امر علمی تاریخی و تحقیقی نیست؛ چون ما به چنین چیزی معتقدیم می توانیم برای خودمان این ملاک را داشته باشیم. نتیجه گیری که با این اصل وفق داشته باشد، صحیح خواهد بود؛ اما اگر طور دیگری نتیجه گیری کردیم، صحت آن مورد اطمینان نیست.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » حق جو ( یکشنبه 87/5/20 :: ساعت 11:19 عصر )
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

علامه مصباح یزدی
ریشه تمام انحرافات از صدر اسلام تاکنون دلبستگی به دنیا است
علامه مصباح یزدی در دیدار جمعی از دانشجویان؛
فیلم دیده نشدهی عیادت عمار از عمار
برخی بستگان امام(ره) مانند 1400 سال قبل رفوزه شدند
آیت الله مصباح یزدی در مهدیه مشهد
آیت الله مصباح یزدی
زمینه ترقی و سقوط آدمی
علامه مصباح
آیت الله مصباح یزدی
باید خود را برای شبهات جدید فلسفی آماده کنیم
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 23
>> بازدید دیروز: 23
>> مجموع بازدیدها: 330656
» درباره من

طریق
حق جو
در این وبلاگ گزیده ای از نظرات آیت الله مصباح یزدی به صورت لینک منعکس می گردد.

» پیوندهای روزانه

پایگاه اطلاع رسانی آثار علامه مصباح یزدی [4]
فهرست کتب علامه مصباح یزدی [152]
[آرشیو(2)]

» فهرست موضوعی یادداشت ها
صمیمیت؛ محور ارتباط مؤمنین بارش رحمت در سایه محبت دو مؤمن .
» آرشیو مطالب
سال 85
بحث مشروعیت و مقبولیت
در باب ولایت فقیه
دوستان واقعی اهل بیت
محاسبه نفس
نگاه مؤمن به دنیا
نشانه هاى ایمان
دین و جهل دینی
ثمرات استقامت
شرط نجات بخش
خوف و رجا
شادی
دام های شیطان
چند کاستی اخلاقی
پاداشهایی بزرگ
شیعه از منظر امام صادق
گناه مغفور و نیکی مقبول
تبلیغات
سخنرانیها
مطالب متنوع
سال 87
سال 88
سال 89
بهار 90
تابستان 90
پاییز 90
زمستان 90
بهار 91
تابستان 91
پاییز 91
زمستان 91
بهار 92
تابستان 92
پاییز 92
زمستان 92
بهار 93
تابستان 93
پاییز 93
زمستان 93

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان

» صفحات اختصاصی

» لوگوی لینک دوستان





» طراح قالب
 – جنبش وبلاگی حامیان جبهه پایداری