آیتا... مصباح یزدی:
دفاع از ارزش های اسلامی مهم ترین وظیفه نیروهای نظامی است
اشاره: آنچه میخوانید، گزیدهای از سخنان آیتا... مصباح یزدی است که مورخ 13/10/86 در دیدار با روحانیون قرارگاه خاتمالانبیا بیان شده است.
یکی از برکات انقلاب، شکلگیری سپاه پاسداران است که نظیرش را در عالم سراغ نداریم. تصور مردم دنیا از سپاه، یک نیروی نظامی است که برای برقراری نوعی تعادل در نیروهای مسلح به وجود آمده؛ در صورتی که حقیقت امر، ایجاد نهادی براساس ارزشهای اسلامی است که میتواند برکاتی چشمگیر برای جامعه داشته باشد. اجمالاً طبق تصور دنیای مادی، دفاع از کشور به عهده یک نیروی نظامی به نام ارتش است. و اینها در طول سال یک کار تشریفاتی دارند و فقط برای دوران جنگ کاربرد دارند! با چنین نگرشی توقع ندارند که ارتش در مسائل فرهنگی، اقتصادی، آبادانی و... دخالت کند. در حالی که براساس ارزشهای اسلامی، انسان باید همواره تمام توانش را در راه بندگی و تقویت دین خدا به کار گیرد.
البته نمیتوان همه چیز از جمله ارتش را یکدفعه عوض کرد؛ به همین سبب عدهای بهطور خودجوش درصدد برآمدند نیرویی نظامی-دفاعی بر اساس ارزشهای اسلامی شکل دهند که تنها عهدهدار دفاع از مرزها نباشد بلکه در همه عرصهها کارآیی داشته باشد. این یک پدیده جدید در دنیا است که خدای متعال ایدهِ آنرا به حضرت امام رضوانا... علیه و یاران او الهام کرد و براساس ارزشهای اسلامی بهوجود آمد؛ در دفاع مقدس نقش اساسی خودش را به بهترین وجه ایفا کرد؛ بعد از پایان یافتن جنگ هم با همان انگیزه بالا، در حال دفاع از ارزشها و خدمت به انقلاب در همه عرصهها است. البته از ارتشهای دنیا هم گاهی برای مسائلی ضروری مانند زلزله و سیل و... استفاده میشود، اما اینکه نیروهای متخصصی داشته باشیم که در بعد نظامی بهترین کارآیی را داشته باشند، در بعد علمی بهترین اختراعات را داشته باشند، در بعد فرهنگی بهترین خدمت را برای کشور انجام دهند و در یک کلمه حافظ ارزشهای انقلاب باشند، کاری بسیار عظیم و توفیقی است که خدای متعال به شما مرحمت کرده و باید شکرگزار باشید.
اما به راستی تشکیل نهاد سپاه پاسداران، براساس کدام یک از مبانی فکری و اندیشه های بنیادین اسلام به وجود آمد و رشد کرد؟ برچه اساس میگوییم باید یک نیروی نظامی داشته باشیم که هم در صحنه نظامی کارآیی داشته باشد و هم در عرصههای دیگر؟
همانطور که میدانید؟ بینش انسانها درباره هستی و زندگی دستکم به سه بخش کلی تقسیم میشود. یک دسته معتقدند که زندگی منحصر به همین دنیا است و چیز دیگری در کار نیست، اگر فکر دیگری پیدا شود، به ضرر آدمی است و او را از ارزشهای خودش باز میدارد؛ چون ارزش غیر از اینها نیست! اگر به خدا و آخرت و چیزهایی از این قبیل فکر کند، از کارش باز میماند و پیشرفت اقتصادی نمیکند. گاهی در کشورهای اسلامی هم همین حرفها را مطرح میکنند! من یادم است سالها پیش مفتی تونس گفته بود امسال کارگرها روزه نگیرند تا به اقتصاد کشور لطمه نخورد! این تفکر، تازگی هم ندارد؛ قرآن از قول کفار نقل میفرماید که میگویند: «ان هی الا حیاتنا الدنیا نموت و نحیی» غیر از این زندگی، خبری نیست! ولی بینش اسلامی به ما میآموزد که: «و ما الحیوه` الدنیا الا لهو و لعب و انّ الدار الاخره لهی الحیوان» یعنی زندگی دنیا سرگرمی و بازیچه است که باید در جهت صحیح عقلایی به کار گیریم.
یک بینش میانه هم هست، میگویند: زندگی اصلی همین زندگی مادی است؛ ولی آدمی میخواهد دربارهِ ماورای این زندگی هم بیندیشد که آنرا نباید نادیده گرفت. او شبانهروز 23 ساعتش را صرف زندگی میکند، یک ساعت آن را هم برای نماز و عبادت بگذارد!
وظیفه ما فهم صحیح اسلام و عرضه کردن آن است. این کار بعد از انقلاب در جامعه ما صورت گرفته است. بر این اساس هم زندگی دنیا اهمیت دارد اما نه برای خودش، بلکه برای خدا. این فکر را گسترشدادن و در عمل پیادهکردن، از اهداف اسلام و انقلاب اسلامی است. امروز ملت ما در علم، اقتصاد، روابط بینالملل و مسائلی دیگر، گامهای بلندی برداشته است. همه اینها هست ولی مسلمان دنیاپرست نمی شوند. توده مردم مسلمان میکوشند که زندگی علی(ع) و امامان معصوم(ع) و در زمان ما مرحوم امام و مقام معظم رهبری حفظها... تعالی را الگو قرار دهند. این جهانبینی اقتضا میکند که آدمی هرچه را در توان دارد در راه خدا صرف کند و اقتضا نمیکند که من بخشی از زندگیام را در راه خدا قرار دهم و بخشی از آنرا برای خودم؛ چرا که خودم هم برای خدا هستم.
در دوران معاصر، طولانیترین جنگی که در کشور ما اتفاق افتاد، هشت سال طول کشید. آیا نظامیان ما باید منتظر باشند تا جنگ دیگری پیش بیاید تا به ایفای نقش بپردازند؟! باید هرچه را در توان داریم، در راه خدا صرف کنیم، حتی توانهای بالقوه؛ نه اینکه بکوشیم بیشتر راحت باشیم. اگر توفیقی پیدا کردیم و خدمتی انجام دادیم، باید اینرا نعمتی از خدا بدانیم و شکرگزار باشیم. براساس بینش اسلامی، کسی که میتواند در طول سال دهها کار ارزنده انجام دهد، نمیآید خودش را محصور کند برای یک آمادگی احتمالی؛ باید ببیند همین الان چه کاری در راستای اطاعت خدا، خدمت به خلق او و پیشرفت اسلام میتواند انجام دهد.
براساس روایات معصومین(ع)، یک ساعت پای مذاکره علم نشستن به اندازه دوازده هزار ختم قرآن ثواب دارد؛ یعنی عمر آدمی اینقدر ارزش دارد! با این وصف حیف نیست که آنرا برای مسائل بیارزش صرف کنیم؟! فکر انقلابی اسلامی این است که چگونه بیشتر از عمرم در راه خدا و خدمت به خلق او استفاده کنم. این فکر اقتضا میکند که نیروی نظامیاش هم فقط به کار نظامی اکتفا نکند؛ بلکه اگر مهارت مهندسی دارد از آن استفاده کند، اگر در تجارت و بازرگانی تخصصی دارد برای اقتصاد مملکت خدمت کند، و... . پس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی یعنی نیرویی که تمام توانش را برای خدا و پیشرفت اسلام صرف میکند، آنهم نه فقط در زمینه نظامی؛ بلکه در هر زمینه ممکن! به حسب این بینش،باید بیاندیشیم چه خدمتی برای جامعه انجام دهیم که نفع بیشتری برایشان داشته باشد؟ سطح زندگی فقرا را بالاتر بیاوریم، وسایل ازدواج جوانها را فراهم کنیم و...؟! همه اینها بسیار خوب است اما نفع اینها تا چه وقتی ادامه دارد؟ اگر شما آنقدر درآمد داشته باشید که تمام خانوادههای فقیر را تأمین کنید، این نفع تا چه وقتی ادامه دارد؟ تا هنگامی که آنها زنده هستند. آیا برای بعد از مرگشان هم فایدهای دارد؟! اما اگر برای دینشان خدمت کردید و ایمانشان را بالا بردید، برای ابدیتشان خدمت کردهاید. اگر اخلاقشان اصلاح و ایمانشان تقویت شد، چه نفعی عایدشان میشود، و تا چه وقت ادامه دارد، تا بینهایت! پس خدمتی ارزندهتر است که برای پیشرفت دین مردم مؤثر باشد، ایمانشان را تقویت و اخلاقشان را اصلاح کند، تقوا را در جامعه رواج دهد، احساس مسؤولیت را در افراد تقویت کند و در یک کلمه، دین مردم تقویت شود. هیچ خدمتی از این بالاتر نمیشود، برای اینکه نتیجهاش نامحدود است. شما باید قدر خودتان را بدانید که خدا توفیقی به شما داده که برای دین مردم خدمت کنید. اگر یکی از وظایف سپاه پاسداران، پاسداری از ارزشهای انقلاب است، یعنی باید تلاش کند ارزشهای اسلامی رواج پیدا کند. باید قدر اسلام و انقلاب را بدانیم و از خدا توفیق بخواهیم که بتوانیم وظایفمان را انجام دهیم. اول دین خودمان را حفظ کنیم و بعد دست دیگران را هم بگیریم. منبع