6ـ ملاک شما در ترجیح مشروعیت دینى بر مقبولیت مردمى چیست؟
به اعتقاد ما همه هستى از آنِ خداست. انسانها نیز همچون همه پدیده هاى عالم هستى، مملوک خدا هستند. بندهاى که همه چیزش از آنِ خداست، تصرّف در او بدون اذن مالک حقیقى مجاز نخواهد بود. انسان حتى در خودش بدون اجازه خدا حقّ تصرّف ندارد، تا چه رسد به دیگران. براى مثال ما حق نداریم دست یا چشم خود را معیوب کنیم، چرا؟ براى اینکه همه چیز از آنِ خداست. وقتى ما اختیار خود را نداشته باشیم، چگونه اختیار دیگران را خواهیم داشت؟! اگر کسى به هر دلیل مرتکب دزدى شد، چه کسى حق دارد او را مؤاخذه، جریمه، تنبیه یا حبس کند و یا دستش را ببرد؟ فقط کسى که مالک حقیقى به او اذن داده باشد، مىتواند اختیار دیگران را داشته باشد.
ما معتقدیم این نظام باید بر اراده تشریعى الهى استوار باشد و رضایت خداوند و اذن او در امور مختلف لازم است. کارى که مىکنیم، قانونى که درباره دیگران اجرا مىکنیم، تصمیماتى که براى دیگران مىگیریم، تصرفى که در زمینها، جنگلها، کوهها و بیابانها مىکنیم، نفت، گاز، طلا، مس و معادنى که استخراج مىکنیم ـ این کارها و تصرفات را باید با مجوّز انجام دهیم. در بینش اسلامى، مجوّز این تصرفات اذن خداوند است. در حدّ اجازه او، مجاز به تصرف هستیم. رأى مردم جایگاه خود را دارد ولى براى ما حجیت شرعى ندارد، مشروعیت نمىآورد، از این رو اگر اسلام چیزى را نهى کرده باشد، حق نداریم با رأى و انتخاب خود آن را مجاز بشماریم. رأى خداوند در همه جا مطاع است و اعتبار رأى مردم تا وقتى است که با دین تنافى نداشته باشد. بر اساس این مبانى مشروعیت دینى محور است و بر مقبولیت مردمى برترى دارد.