بسمه تعالی
« بخشی از بیانات علامه آیت ا... مصباح یزدی در مسجد مقدس جمکران »
« انتظار فرج این است که در حمایت از ولایت صادق باشیم »
خدای متعال بعد از فرستادن پیغمبر اسلام صلی ا... علیه واله و سلّم - که بعد از او پیامبری نخواهد آمد - از فرط لطف، برای این که بهره مردم در سالیان دراز و قرون متوالی به کمال برسد، کسانی را وصی و جانشین پیغمبر قرار داد که همه ویژگی های او را دارند منهای دریافت وحی، نبوت و رسالت. تا بتوانند هدف پیغمبر را تکمیل کنند. به همین دلیل در آیه ولایت در روز غدیر تعبیر « اکملت لکم دینکم » به کار رفت. فلسفه اصلی امامت، به کمال رساندن دین است. خدای متعال، در نسل حضرت زهرا سلام ا... علیها چنین استعدادی را قرار داد که یازده نفر از فرزندان آن حضرت به مقام امامت نائل شوند.
ولی هدف دیگر (برقراری نظام حکومتی عادلانه بدست امام معصوم ) به پذیرش مردم مشروط بود. تا آنجا که به وظایف خود ائمه اطهار سلام ا... علیهم مربوط بود معارف اسلام را منتشر کردند. اما برقراری یک نظام حکومتی اسلام، فقط وظیفه شخص امام نبود، بلکه پذیرش مردمی می خواهد. هرگاه مردم آمادگی پیدا کردند که حکومت امام معصوم را بپذیرند، او باید آن را عهده دار شود.
خداوند یازده امام را که یک تار مویشان به همه عالم می ارزد، در اختیار مردم قرار داد تا سعادت دنیا و آخرت انسان را تضمین کنند، ولی قدر ندانستند، گفتند دلمان می خواهد خودمان انتخاب کنیم، می خواهیم حکومتمان دموکراتیک باشد، نمی خواهیم خدا برایمان نصب کند. نوبت رسید به امام دوازدهم، اگر آن حضرت هم - مثل سایر ائمه - در میان مردم حضور می یافت، همان سرنوشتی را داشت که ائمه پیشین داشتند. خدای متعال از باب رحمت واسعه اش، وجود او را ذخیره کرد برای روزگاری که مردم صلاحیت امامت او را پیدا کنند، زمانی که مردم برای رهایی از سختیهایی که می کشند، به هر دری می زنند و به دنبال هر صدایی راه می افتند، ولی همه جا سرشان به سنگ می خورد و از همه نا امید می شوند، آن وقت آمادگی پیدا می کنند تا ندای دائی الهی را پاسخ بگویند و حکومت او را بپذیرند. آن زمان حضرت (عجل ا... تعالی فرجه الشریف) تشریف خواهد آورد. اما چه وقت؟ رازی است که هیچگاه افشا نشده و نخواهد شد.
فرج گشایشی است که بعد از تنگنا حاصل می شود. امید به گشایش بعد از سختی و واقع شدن در تنگناها، لازمه ایمان، و نا امیدی از رحمت خدا در زمره گناهان کبیره است. در مقابل یکی از بهترین راهها برای نجات از تنگناهای مادی ومعنوی، توسل به وجود مقدس پیامبر اکرم صلی ا... علیه و آله و سلّم است. در حقیقت، توسل، دعایی است که پشتوانه مضاعف دارد و وقتی ما متوسل می شویم، دعای خودمان را با پشتوانه مهمتری، تقویت می کنیم. انتظار فرج شخصی، از راه توسل است، چه در زمان ظهور پیغمبر و امام، چه در زمان غیبتشان. توسلاتی که حتی به امام زاده ها و بندگان صالح می شود، برای این است که دعای ما، یک دعا کننده دیگری هم پیدا کند.
غیر از انتظار فرج شخصی، انتظار فرج عمومی هم داریم که بیشتر در زمان غیبت مورد توجه است و بالاترین عبادت در این زمان شمرده می شود. فرج عمومی، مراتبی دارد: فرج مطلق و فرج نسبی. فرجی که برای جامعه اسلامی حاصل می شود، همه جهان را فرا می گیرد و هیچ منطقه ای از برکات آن محروم نمی ماند، آن فرج به دست مبارک حضرت بقیه ا... الاعظم ارواحنا فداه حاصل می شود و ما باید انتظار آن را داشته باشیم.
غیر از انتظار فرج مطلق، یک فرج نسبی هم داریم که برای جامعه اسلامی و شیعی است. خدای متعال در این دوران، این فرج نسبی را برای جامعه ما رساند. یعنی با شروع نهضت روحانیت به دست مبارک امام رضوان ا... علیه روح امیدی درجامعه دمیده شد که می توان احکام اسلام را اجرا و دست اجانب را از مملکت کوتاه کرد. قبل از آن کسی باور نمی کرد، می گفتند همه چیز از دست رفته، جز با ظهور ولی عصر (عجل ا... تعالی فرجه الشریف) چاره ای نیست، هر چه تلاش کنیم بر باد خواهد رفت. اما وقتی یک مرجع تقلیدی مانند امام (سلام ا... علیه) با آن صفا و از خود گذشتگی و سایر صفاتی که مجموع آن ها کمتر در انسانی یافت می شود، مردم را دعوت کرد، انتظار در آن ها شکوفا شد، خدا هم پاسخ مثبت داد. بعد از اینکه امام نهضت را شروع کرد، گروه هایی از مردم صادقانه با وی بیعت کردند و در راه پیروزی از هیچ کمکی مضایقه نکردند. مادرهایی بودند که می گفتند: کاش فرزند دیگری هم داشتیم تا در راه انقلاب می دادیم، جوان هایی بودند که هنوز به سن بلوغ نرسیده بودند در رفتن به جبهه، مسابقه می گذاشتند. کسانی، خودشان به آنان و لوازم زندگی محتاج بودند، اما به کمک همسایه ها شتافتند. آن ها راست گفتند و خدا چنین نعمت عظیمی را به آنان داد که اکر نگوییم بی نظیر لا اقل کم نظیر است. ما هنوز درک نمی کنیم که پیروزی این انقلاب، چه نعمت عظیمی است. باید آن را در شمار معجزات دانست.
متاسفانه بعد از پیروزی و برقراری این نظام، کسانی خدا را فراموش کردند و گفتند: ما بین قدرت های امریکایی هستیم که اطراف ما را احاطه کرده اند هیچ چاره ای نداریم و باید تسلیم شویم! پس خدا چه کاره است؟ چه کسی در جنگ بدر، مسلمانان را پیروز کرد؟ چه کسی از 15 خرداد به بعد، یک مشت آدم پا برهنه آموزش ندیده بدون اسلحه را برحکومت مجهز به پیشرفته ترین سلاح های روز پیروز کرد؟ آیا یاری کننده، امروز نیست؟ امریکا جای او را گرفته؟
امروز انتظار فرج این است که ما در حمایت ازولایت صادق باشیم. اگر امام نیست، جانشین شایسته او وجود دارد. نعمتی است که قدرش را نمی دانیم. کسانی که صلاحیت دارند، تفاوت این شخصیت را با شخصیت های مشابه اش و با نزدیکانش بسنجند تا ببینند تفاوت چقدراست. اگر خدای متعال این نعمت را به ما نداده بود، بیش از ده سال در چنگال امریکا له شده بودیم. دولتمردان ما آماده تسلیم بودند، تنها قدرت الهی اوست که با دعا و توسل و سخنان حکیمانه اش، روحیه ایمان و امید را در مردم ما نگه داشته، عزت اسلامی و غیرت دینی را در جامعه ما حفظ کرده است و جوان های ما صادقانه برای حفظ این باورها و ارزش های اسلامی فداکاری می کنند. خدا نکند که این تعادل به هم بخورد، پروردگار هیچ ضمانتی نکرده که اگر گروهی در یک زمانی، صداقت داشتند، الی الابد آن ها را به عزت برساند، مادامی است که آن صداقت را دارند. اگر انحرافی پیدا کردند، مدتی به آن ها مهلت می دهد، اما اگر مسیر را عوض کردند، بدانند خدا با کسی خویش و قومی ندارد.
برای اینکه حکومت اسلامی بر قرار باشد و پرچم اسلام در سراسر عالم با عزت و افتخار بماند، به فرج اجتماعی احتیاج داریم. یعنی مردم باید در راه اسلام صادقانه تلاش کنند و عملاٌ به ثبوت برسانند که ما حاضریم جان، مال و آبرویمان را برای حفظ اسلام بدهیم. مدرک: هفته نامه همّت شماره هفتم