|
آیتالله مصباح یزدی |
اشاره: متن زیر گفتگو با آیتالله مصباح یزدی در مورد مسائل بنیادین و زیربنایی اقتصاد است. در این گفتگو وی بر لزوم درک زمینههای جهانی و روابط بینالملل برای پایهریزی بنیانهای اقتصاد اسلامی تاکید کرده است. خبرگزاری موج در گفتگویی دوستانه و صمیمانه پای صحبت این عالم وارسته نشسته است تا چالشهای اقتصادی جمهوری اسلامی را چه از دیدگاه اقتصاد اسلامی و مبنایی و چه از دیدگاه راهبردی بررسی کند. اجرایی شدن اصل 44 قانون اساسی چه میزان میتواند به تحقق اهداف در نظر گرفته شده حکومت اسلامی به ویژه عدالت کمک کند؟ تحقق اصل 44 قانون اساسی در زمره اهداف عالیه انقلاب اسلامی است و آن هم به این دلیل که حکومت اسلامی برای تحقق عدالت در جامعه باید تلاش و کوشش کند. بنابراین حکومت اسلامی برای رسیدن به این هدف باید بصورت دقیق این اصل را در سیاستگذاریها و برنامهریزیها به اجرا درآورد. سازوکار لازم برای اجرایی شدن این اصل باید چگونه از سوی حکومت اسلامی ایجاد شود؟ برای اجرا شدن این اصل چند پایه لازم است که هر کدام از این پایهها سازوکارهای مربوط به خود را دارد. یکی از آن سه پایه اصلی برای اجرا شدن این اصل مباحث تئوریک و نظری پیرامون مسائل اقتصادی بهخصوص از دیدگاه اسلامی است. از آنجا که این مباحث جزو مباحث حکومتی است لذا مباحث کلان اقتصادی در این حوزه باید مورد توجه و دقت نظر قرار گیرد. تا ما ندانیم که نظر اسلام پیرامون مباحث کلان اقتصادی چیست، تلاش برای اسلامی کردن اقتصاد و تحقق اهداف اقتصاد اسلامی، تلاش بیهدفی است. بدون شک، باید نظرات اقتصادی و مدیریت کلان جامعه روشن شود. همانطور که میدانید مباحث تئوریک، منطقی و چارچوبمند است اما در اقتصاد اسلامی بخش ارزشهای اسلامی هم مدنظر است. برای تبیین این موارد نیازهایی اکنون در این بعد احساس میشود؟ این بخشها احتیاج به متخصصینی دارد تا پیرامون آنها به تبادلنظر بپردازند لذا اساتید حوزه و دانشگاه هر دو باید تلاش کنند تا در تحقق این هدف به نتیجه برسیم و بتوانیم تئوریهایی که منطبق با مسائل جامعه است بدست بیاوریم. از اوایل انقلاب ضرورت این کار روشن بوده و در ستاد انقلاب فرهنگی در دوران حضرت امام(ره) هم این نگرش وجود داشته و اکثر افرادی که هماکنون در این حوزه (اقتصاد) تلاش میکنند از همان دوران مشغول فعالیت بودهاند. این پایه اول اگر به درستی انجام میپذیرفت یعنی تئوریهای منطبق با جامعه ما و نظرات اسلامی تبیین و در مرحله بعد براساس آنها سیاستگذاری و برنامهریزی میشد، آیا در راستای تحقق اقتصاد اسلامی به هدف رسیده بودیم؟! پاسخ به این سؤال منفی است زیرا که این هدف دو رکن دیگر هم دارد. پایه دوم بیشتر به مسایل سیاسی و بینالمللی مربوط میشود. ما در تئوریهای اقتصادی تمامی مسایل بالفعل جامعه را با مسایل پیرامونی مورد تحلیل و بررسی قرار میدهیم. برخی مسائل متحده است و پیرامون آنها آیه و روایت خاصی وجود ندارد و باید براساس قواعد اصولی تبیین گردد. بسیاری از مسایل باید صورت مسألهاش درست تبیین گردد. این مسأله علاوه بر آشنایی با فقه اسلامی و اقتصاد دانشگاهی، احتیاج به آشنایی مسایل جاری جهان و بینالمللی ارتباط دارد. برای بهتر اجرا شدن و رسیدن به اهداف اسلامی با توجه به نبود نمونه مشابه چه کارهایی باید صورت گیرد؟ از آنجا که نمیتوانیم مسایل اقتصادی را در چارچوب کشور خود مطرح کنیم لازم است با مسائل جهان و اتفاقات سیاسی و اقتصادی که رخ میدهد آشنا و آگاه باشیم زیرا مسائل اقتصاد نو با جهان پیوند دارد. ما نمیتوانیم تئوری خاصی را طرح کنیم و بخواهیم بدون در نظر گرفتن شرایط واقعی آن را در جامعه عملی سازیم زیرا که در تعاملات اصطکاک پیدا میکنیم. لذا باید یک جنبه ثانوی در مسایل اقتصادی لحاظ کنیم آن هم به خاطر شرایط بینالمللی و جهانی و ارتباط ما با آنها و پیشبینی شرایط آینده که بوجود میآید. تا چند دهه اخیر هیچکس در مورد مالکیت فوق اتمسفر و کرات آسمانی فکر نمیکرد اما امروزه این مباحث مطرح است در واقع مبحث مالکیت گسترش کیهانی پیدا کرده و باید در مورد مالکیت کیهانی نظر بدهیم. ما باید آگاه باشیم که قدرتهای بزرگ به چه مسایلی فکر میکنند و در سیاستهاشان چه الگوهایی را برای چه اهدافی در نظر میگیرند و از چه شگردهایی برای زیر سلطه قرار دادن کشورهای جهان سومی تلاش میکنند. امروز ما به سختی میتوانیم شگردهای آنها را کشف کنیم از جمله آنها همین شرکتهای چندملیتی است زیرا که قانون خاصی هم جایگاه برای آنها در نظر گرفته نشده است. با توجه به موارد گفته شده به نظر باید با بررسی علمی و همهجانبه نوآوری داشته باشیم تا بتوانیم حضور داشته باشیم؟ با وجود این مسایل، ما یک بینش فوقاقتصادی لازم داریم بینش سیاسی اقتصادی تا بتوانیم مسایل روز را درست بفهمیم و برای آینده درست پیشبینی داشته باشیم. تبیین شرایط اقتصاد بینالمللی ظرافتهای خاصی را دارد که برای پی بردن به آن باید فنون لازم را فرا گرفته باشیم. این مسأله صرفاً کار یک استاد دانشگاه اقتصاد نیست، بلکه یک بینشی است که به عنوان پایه دوم در مسایل اقتصادی باید وجود داشته باشد. از ترکیب تئوریهای اقتصادی اسلام و آگاهی از شرایط اقتصاد سیاسی جهان، سیاستهای اقتصادی ما بدست میآید و ارتباط اقتصادی جهانی تبیین میگردد. بعد از این دو پایه آیا مشکلات اقتصادی ما حل میشود و اگر بالفرض تمامی کارشناسان ما هم بالاجماع به نقطه نظر واحدی برسند اقتصاد اسلامی محقق میگردد؟! این امر اصلاً محقق نمیشود به دلیل اینکه تاکنون در بعد نظری موفق بودهایم وقتی میخواهیم مسایل نظری را در جامعه اجرا کنیم، در بعد عملی دچار اشکال میشویم زیرا که در این رابطه منافع مجریان مد نظر قرار میگیرد. به نظر با این مباحث نظری قدرت اقتصادی یکی از لازمههای موفقیت این نظریه باشد شما با این مسئله موافقید؟ عدهای هستند که به خاطر شرایط و ویژگیهایی که داشتهاند، توانستهاند برای خود امپراطوریهای اقتصادی ایجاد کنند و حتی در عرصه بینالمللی وارد شدهاند آیا آنها حاضرند از منافع شخصی خود بگذرند؟! آیا بدون قدرت مالی، حکومتهای اسلامی میتوانند با جهان تعامل داشته باشند؟! ما باید به هرحال قدرت اقتصادی را به وجود آوریم اگر توانستیم تکنولوژی و نیروی انسانی را به کار گیریم و قدرت اقتصادی در عرصه بینالمللی پیدا کنیم آنوقت میتوانیم در جهان حرفی برای گفتن داشته باشیم و دیگران حرف ما را گوش کنند در غیر اینصورت کسی به حرف ما گوش نمیکند. با این تفسیر آن دو پایه اولی که تبیین کردیم در هم میریزد زیرا که این فکر تئوریهای اقتصادی و مسایل بینالمللی را هرطور که بخواهد تفسیر و تحلیل میکند زیرا که رسیدن به قدرت اقتصادی برای آن اهمیت دارد. از طرف دیگر چون در حکومت اسلامی هم این مباحث را طرح میکنیم به قدرت رسیدن حکومت اسلامی را در کسب قدرت اقتصادی میدانیم. به نظر نیاز به راهحل و یا راهکارهای جدیدی داریم نظر حضرتعالی در این خصوص چیست؟ برای اینکه این مسأله به نحوی حل شود که در راستای تحقق حکومت عدل جهانی حضرت ولیعصر باشد، لازم است در دیدگاه سیاسی اسلام با تأمل، مسأله را دنبال کنیم تا راهحلی برای آن پیدا نماییم و این کار بسیار دشواری است. اگر بخواهیم تنها در بعد نظری تلاش کنیم و به بعد عملی آن توجه نداشته باشیم، به راحتی این امر محقق میشود. بنابراین باید اول درصدد این باشیم که هدف ما از طرح این موضوعات چیست. اگر به دنبال تحقق حکومت اسلامی و اقتدار این حکومت هستیم نمیتوانیم مسایل اقتصادی را بدون در نظر گرفتن مسایل سیاسی طرح کنیم، آن هم مسایل سیاسی مبنایی، تحقق این امر بسیار دشوار است اما البته شدنی است ولی احتیاج به برنامهریزی، سیاستگذاری، تلاش و کوشش جدی و مخلصانه دارد. آیا راههای دیگری در این خصوص وجود دارد؟ یک راه هم این است که به عنوان کارشناس اقتصادی نظر دهیم و نسبت به مسایل سیاسی بیتفاوت باشیم. راه دیگر هم این است که ببینیم مسایل اقتصادی به چه سمتی میرود برای آن تئوریسازی کنیم و درواقع متخصصان این فنآوری باشند در دست قدرت. نسبت به تحقق هدف اول من چندان امیدی ندارم زیرا که در طول چندین سالی که از تحقق حکومت اسلامی میگذرد به افرادی که امید داشتیم تا در راستای اقتدار حکومت اسلامی تلاش کنند کاری جدی صورت نگرفته است. پایشان به قدرت که رسید خود را گم کردند. فرمانده جنگ بودند در جنگ جانشان را در دست گرفتند و جنگیدند اما بعد که پول و مقامی بدست آوردند یادشان رفت. حلال و حرام را هم فراموش کردند گفتند راهش پیدا میشود که تئوری برای ما بسازند و درست کنند. آن چیزی که خطرناک است این است که ما زحمت بکشیم و تئوری بسازیم و بعد طاغوتیان بیایند بهرهاش را ببرند. هدفمان این باشد که اگر یک روز کسی گفت من نمیدانستم حکم اسلام چیست حجت تمام شده باشد ولی تجربه عملی نشان نمیدهد که خیلی طرفدار داشته باشد. (آنچه که مهم است تقوی است اگر تقوی نباشد تمام این حرفها بر باد است). شما هم اگر هدفتان این است که اقتصاد اسلامی به راه بیندازید، نمیتوانید. از شما زرنگتر وجود دارد. اما اگر هدفتان اتمام حجت است، خوب است. البته اما منفیگرا نیستیم تجربهاش را در زمان حضرت علی دیدهایم. مگر رهبریش ضعیف بود؟ چه کمبودی داشت؟ اما نشد! البته مردم ما خیلی بهتر از زمان حضرت علی هستند اما باید واقعیتگرا باشیم. چون کشور اسلامی است مردم میگویند اگر آن چیزی که مسئولین عمل میکنند اسلامی است پس نتیجهاش کجاست و اگر اسلامی نیست چرا نیست؟ جواب این سؤال را مقام معظم رهبری چند سال پیش فرمودند ما در راه اسلامی شدن چندین مرحله داریم: یک مرحله انقلاب و ساقط کردن رژیم طاغوت مرحله بعد نظام اسلامی را برپا کنیم بعد دولت اسلامی را تشکیل دهیم و بعد جامعه اسلامی بسازیم، فقط 2 مرحلهاش را تشکیل دادیم. ابشان از من و شما به مسائل اسلام و جامعه واردتر هستند در شرایطی بودیم که ایشان صلاح دیدند این را به مردم بگویند. امام خمینی میفرمودند بویی از اسلام رسیده به ما. (ما باید این را به مردم بفهمانیم آرام آرام). اگر اسلام به معنای کاملش بخواهد اجرا شود خیلی شرایط میخواهد، بزرگترین مانع خود ماییم، نخبگان جامعه. هرگاه با منافعمان نخواند بهم میریزیم. بزرگترین آسیب ما از این نیست که کسی که آشنا به مسائل اقتصادی نیست مسئولیتهای کلیدی اقتصادی میگیرد؟ توقع اینکه مسئولین ما از 3 پایه در حد اعلی باشند، رویاست. اگر این میسر نبود باید تنزل کنیم (رها که نمیتوان کرد) پس آنکه فرایند امتیازاتش بیشتر است آن را انتخاب کنیم. این تصور قشریگرایانه است و آن اینکه هر کاری را به خدا نسبت میدهیم و مسئولین نظام اسلامی یعنی نماینده خدا و امام زمان... هر کاری که میکند به حساب آنهاست. شاید دلیلش هم پا برجا کردن حکومتمان باشد. برای فرهنگسازی و اجرایی کردن امور نیاز به چه مواردی باید مدنظر قرار گیرد؟ من جور دیگر وارد میشوم. ایدهآل این است که مسئولین فرهنگی در همه شاخههای فرهنگی کار کنند به صورت ارگانیستی نه جزیرهای، مسئله مهندسی فرهنگی. برای مثال در جبهه جوانانی بودند با کمال اخلاص که بعضیها از اول خوب بودند و بعضی دیگر در جریان جبهه گوهر شدند. خوب جنگ تمام شد و آنها که به امید زیارت سیدالشهدا و شهادت برگشتند از جبهه، توقع داشتند جامعه را میخواستند همانطور پیدا کنند، اما نبود. نمیتواند آرام بگیرد. میرود سراغ مراکزی که احتمال میدهد دوای دردش باشد میرود میبیند نه خبری نیست. اما او جوینده و تشنه است. کسانی پیدا میشوند شیاد که ادعا میکنند آن چه را تو میخواهی ما داریم. او تشنه است و به دام میافتد. این در جامعه هست یا نه؟ بعد از جنگ اینها چقدر زیاد شده انواع مکتبها و ادعای امامزمان و خداشدن... این را میرساند که نیاز هست و پاسخ داده نشده. وقتی دوای اصلی پیدا نشود دنبال تقلبیاش میرود. حالا این تقصیر کیست، پیدا کردنش به درد ما نمیخورد. کار ما این است که کالای اصلی را در دسترس جوان قرار دهیم تا دنبال تقلبیاش نرود. مسئله دیگر اینکه گاهی افراد مخلص هستند اما فقط در یک بُعد پیشرفت کردند و بُعد دیگرش را از دست دادهاند به خاطر همین میگوییم باید ارگانیستی عمل کنیم. یک نفر مثلاً فقط سینهزنی میکند دیگر به سیاست و رفتار زن و بچه و... کاری ندارد ما چه بگوییم به او؟ مثل کسی که بهش میگوییم آش را با نمک باید باشد، آن وقت بردارد یک کاسه نمک را 2 قاشق آش بریزد و بخورد! |