سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و روایت شده است که امام علیه السلام کمتر به منبر مى‏نشست که پیش از خطبه نگوید : ] مردم از خدا بترسید که هیچ انسانى بیهوده آفریده نگردیده تا به بازى پردازد ، و او را وا ننهاده‏اند تا خود را سرگرم بى‏فایدت سازد ، و دنیایى که خود را در دیده او زیبا داشته جایگزین آخرتى نشود که آن را زشت انگاشته ، و فریفته‏اى که از دنیا به بالاترین مقصود نایل گردیده چون کسى نیست که از آخرت به کمترین نصیب رسیده . [نهج البلاغه]
طریق
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» دین، احسان، رضوان

در سخنرانی آیت‌ا... مصباح یزدی مطرح شد
دین، احسان، رضوان

اشاره: آنچه پیش رو دارید گزیده‌ای از سخنان آیت‌ا... مصباح یزدی در دفتر مقام معظم رهبری است که در تاریخ 15/6/87 مطابق با شب پنجم ماه مبارک‌ رمضان بیان شده است.‌

هدایت برای همه

امام سجاد صلوات‌ا... علیه در دعایی که در آغاز ماه رمضان تلاوت می‌فرمودند حمد الهی را ادامه می‌دهند. سیره ائمه اطهار و ادب ایشان در راز و نیاز با خدا این بوده که در آغاز هر دعا به حمد الهی می‌پرداختند. به دیگران نیز سفارش نموده‌اند تا برای استجابت، دعا را با حمد خدا آغاز کنید. در فرازهای نخست دعا، امام سجاد(ع) اشاره می‌فرمایند که خود حمد، یک نعمت الهی به شمار می‌رود که احتیاج به حمد و شکر دارد. در این دعا می‌فرمایند: «ال­حَم­دُ لِلَّهِ الَّذِی هَدَانَا لِحَم­دِهِ، وَ جَعَلَنَا مِن­ ا‡َه­لِهِ» در این فراز دو تعبیر به کار رفته. اول: هَدَانَا لِحَم­دِهِ، دوم: وَ جَعَلَنَا مِن­ ا‡َه­لِهِ این دو می‌توانند مربوط به دو نوع فعل و دو نوع هدایت الهی باشند. یک نوع از هدایت این است که خدای متعال بندگان را دعوت و راهنمایی می‌کند. به این می‌گویند ارایه طریق و راه. «اِنّا هَدَیناهُ السَّبِیلَ اِمّا شاکِراً وَ اِمّا کَفُورا»ً این هدایت برای همه بندگان است حتی برای کسانی که دعوت را نمی‌پذیرند و آن را انکار می‌کنند و عناد می‌ورزند. هدایت شامل حال آنان نیز می‌شود ما قوم ثمود را هدایت کردیم ولی آنها کوری را بر هدایت ترجیح دادند» (فصلت، 17) همان‌گونه که آیه اشاره می‌کند هدایت الهی شامل همه می‌شود چه کسانی که از آن بهره برند و چه آنانی که آن‌ را انکار کنند و عناد بورزند. یک نوع دیگر از هدایت ایصال الی المطلوب است. در این نوع هدایت فعل تکوینی انجام می‌گیرد به این شکل که خدای متعال کمک می‌کند تا بندگانش مراحل رسیدن به هدایت را سپری کنند و هدایت را در زندگی تحقق بخشیده و به نتیجه برسند. این نوع از هدایت ویژه کسانی است که هدایت عام الهی را بپذیرند و از آن قدردانی کنند. اما اگر کسانی با ارایه طریق و هدایت عام مخالفت کردند، از این هدایت ویژه نیز محروم می‌شوند. در آیه 6 سوره منافقون آمده است: «خدا قوم فاسق را هدایت نمی‌کند. نه آن‌که راه را به آنان نشان نمی‌دهد بلکه راه را نشان داده است اما آن‌ها را به سرمنزل مقصود نمی‌رساند. در آغاز این دعا نیز هنگامی که می‌فرماید هدانا لحمده ممکن است منظور از هدایت، هدایت عام باشد که خدا به همه بندگان ارائه فرموده تا حمد الهی به جا بیاورند. اما در این فراز که می‌فرمایند: «و جَعَلنا مِن اَهلِه» این فعل تکوینی است. خدا به ما توفیق داده تا از هدایت بهره ببریم و حمد الهی را تحقق ببخشیم. هدایت الهی، یا هدایت تشریعی است یا هدایت تکوینی. در آیه تطهیر (احزاب، 33) ‌پاکی اهل بیت هدایت تکوینی است اما این‌که خداوند اراده تطهیر را نسبت به همه انسانها دارد هدایت تشریعی است. این دعا به ما توجه می‌دهد حمد و سپاسی که به جا می‌آوریم، به توفیق الهی بستگی دارد. اراده تکوینی الهی به آن تعلق گرفته تا ما حمد و سپاس را انجام ‌دهیم. 

پیامبران، چراغ هدایت بشر

یکی از بزرگ‌ترین نعمت‌هایی که خدای متعال به ما عنایت فرموده هدایت ما به دین است. اگر خدا انبیاء را مبعوث نمی‌فرمود و راه سعادت را به وسیله انبیاء به ما نشان نمی‌داد، انسان چگونه می‌توانست راه سعادت را بیابد؟ اگر بشر در همه علوم مادی پیشرفت می‌نمود، وضع زندگی خود را بهبود می‌بخشید، انواع امکانات را اختراع و پدیده‌ها را کشف می‌کرد، اما راه سعادت را نمی‌دانست، چه فایده‌ای برای او داشت؟ در نهایت انسان هشتاد سال با سختی یا خوشی زندگی می‌نمود اما بعد از آن هیچ ضمانتی برای سعادت او، وجود نداشت. سعادت ابدی انسان را چه کسی جز خدا می‌تواند تأمین کند؟ اگر همه نعمت‌های مادی را در برابر هدایتی که خدا به وسیله دین عنایت فرموده و راه سعادت ابدی را به انسان نشان داده، حساب کنید خواهید دید که نعمت‌های دنیا چندان ارزشی ندارد مگر این‌که از نعمت‌های مادی نیز برای تکامل معنوی و اطاعت خدا استفاده شود. بر همین اساس است که در دعا می‌فرمایند: خدایا تو را حمد می‌کنیم که دین را به ما ارزانی داشتی و آن ‌را به آسانی در اختیار ما قرار دادی. عزیزترین بندگانت را فرستادی تا اینکه به آنچه موجب سعادت ابدی ما می‌شود، ما را هدایت نمایند.

دین و ملت

تعبیرهایی که در ادامه دعا آمده یکی «حَبَانَا بِدِینِه»ِ و دیگری «اخ­تَصَّنَا بِمِلَّتِهِ،» است. بزرگان ادبیات می‌گویند مصداق «دین» و «ملت» یکی است اما حیثیت نگرش به آن، تفاوت دارد. «دین» مجموعه ‌اوامر و دستوراتی است که از جانب خدای متعال صادر می‌شود تا بشر با اطاعت از آن ‌به پاداش رسد. از یک سو دستور، از یک سو اطاعت انسان و از یک سو پاداش الهی مفهوم دین را شکل می‌بخشند. از جهت دیگر به عده‌ای که دین و ارزش‌های رفتاری را پذیرفته و به آن عمل می‌کنند و آن را مبنای رفتار و شکل زندگی خود قرار می‌دهند «ملت» گفته می‌شود. از همین رو «دین» در درجه اول به خدا نسبت داده می‌شود (آل عمران، 77) اما «ملت» به کسانی که به دین عمل می‌کنند، نسبت داده می‌شود این دو واژه در مصداق یکی هستند؛ اما اعتبار آن‌ها تفاوت دارد. از یک لحاظ اطلاق «دین» می‌شود، از یک لحاظ اطلاق «ملت» می‌شود. در این فراز از دعا می‌فرماید: خدایا تو را حمد می‌کنم که دین را به ما بخشیدی. «حَب­وَه`» به معنای بخشش رایگان است که در برابرش بهایی نمی‌گیرند. «حَبانا بِدینه» یعنی دین را به رایگان به ما عطا کرد و در اختیار ما گذاشتی. «وَ اخ­تَصَّنَا بِمِلَّتِهِ» و ملت اسلام را به ما اختصاص داد. تعبیر عربی این فراز این است که ما را اختصاص داد به این ملت، اما سؤال این است که خدای متعال چرا ما را به ملت اسلام اختصاص داده است؟ مگر خدای متعال دین اسلام را فقط برای مسلمان‌ها نازل کرده است؟ دین برای همه بشریت نازل شده است. پس چرا ملت را به ما اختصاص داده؟ همانگونه که گفته شد از جهت هدایت عام و تشریع، ملت اسلام اختصاص به مسلمانان ندارد بلکه همه بشریت، برای عمل به اسلام، مکلف است. این ملت را خدا برای بشریت قرار داده است. این‌که گفته می‌شود قرار داده، منظور قراردادن تشریعی است. قراردادن تکوینی آن این است که کسانی که قدر این نعمت را دانستند؛ از آن بهره گرفتند و به اسلام گرویدند. کسانی که عملاً دارای این نعمت و از آن بهره‌مند شدند، مسلمان‌ها هستند یا آنانی که تا روز قیامت مسلمان شده و ایمان به خدا بیاورند و از ملت ابراهیم پیروی کنند. این نعمت اختصاص به آنها دارد. پاسخ سؤال پیشین را در این‌جا می‌توان یافت که «اخ­تَصَّنَا» اختصاص تکوینی است اما هدایت عام به دین الهی و ملت اسلام، یک هدایت عام برای همه مردم است.

راه نیکوکاری

«ال­حَم­دُ لِلَّهِ الَّذِی... وَ سَبَّلَنَا فِی سُبُلِ اِح­سَانِهِ» در این فراز اشاره می‌فرمایند به این‌که خدا راه‌های نیکی و نیکوکاری را قرار داده تا کسانی که بخواهند اهل نیکی و احسان باشند، این راه‌ها را بپیمایند. چرا که بدون پیمودن این راه‌ها به نیکی و نیکوکاری نمی‌رسند. به این راه «سبل احسان» گفته می‌شود. «سُبُل» جمع «سبیل» است و «سبیل» به معنی راه، «سَبَّلَنَا فِی سُبُلِ اِح­سَانِهِ» ما را در این راه‌های احسان به راه انداختی، همچون امیر کاروانی که فریاد می‌زند و کاروانیان را حرکت می‌دهد، و راه را نشان می‌دهد. بار خدایا! تو را حمد می‌کنیم که ما را در این راه‌ها به راه انداختی این راه‌ها را به کمک نعمت تو و عنایت تو بپیماییم، به سوی رضوان تو. در این فراز هدف و راه و ویژگی آن را با هم مشخص نموده است. این‌که جهت راه چیست، مقصد کجاست، و چگونه در این راه به حرکت در‌آییم، در این جمله گنجانیده شده است. خداوند در قرآن فرموده ما راه را به انسان نشان دادیم، یا انسان شکرگزار و قدردان می‌شود، یا ناسپاسی و تخطی می‌کند. این هدایت عام و راهی است که خدای متعال به انسان‌ها نشان داده و عنایت فرموده است. در ادامه دعا می‌فرماید «سَبَّلَنَا فِی سُبُلِ اِح­سَانِهِ» در اینجا اشاره به توفیقات اولیه‌ای است که خدای متعال به کسانی عنایت می‌فرماید که مراتب اول ایمان را دارا شده‌اند. اولین مراتب، ایمان به عقاید اولیه و اصول اولیه مربوط می‌شود. وقتی انسان ایمان آورد، فقط قبول ظاهری آن کافی نیست بلکه باید دل انسان با تمام وجود ایمان بیاورد و باور نماید. اولین مراتب ایمان باعث می‌شود که انسان توفیق حرکت در راه و مسیر را بیابد. در راهی قدم گذاشت و به راه افتاد، ضمانتی وجود ندارد که تا پایان راه پیش رفته و به مقصد برسد. همین اندازه که راه را اشتباه نرفته و فهمیده است که از کدام راه باید برود، خود نعمت بسیار بزرگی است. نخست، معرفت حقیقت و چگونگی پیمودن راه خدا، سپس آمادگی برای رفتن و پس از آن یافتن توفیق حرکت در مسیر، نعمت بزرگی است.

شکر والدین شرط عبادت خدا

خداوند از آغاز کودکی در سایه تربیت‌های صحیح خانواده، مدرسه، معلم و مربیان دیگر، و راهنمایی علما و ارشاد بزرگان، ما را در مسیر درستی هدایت فرمود تا مخالفت او را نکنیم. اگر این شرایط را مقایسه کنید با کسی که در محیطی قرار گرفته که هیچ یک از شرایط شما را نداشته است، متوجه نعمت عظیمی که خدا به شما داده می‌شوید. متأسفانه در عصر ما شرایطی فراهم آمده که دیگر چندان تربیت پدر و مادر در فرزند تأثیری ندارد. افرادی که سن بالایی دارند به خوبی به یاد می‌آورند که در گذشته موقعیت پدر و مادر در خانواده یک موقعیت خاصی بود. در تربیت فرزند، ‌تربیت‌های دینی نقش اصلی را داشت. در یک خانواده متوسط اسلامی پدر و مادر جایگاه قابل توجهی داشتند. فرزندان اگر شیطنتی هم داشتند، سعی می‌کردند به دور از چشم پدر و مادر و بی‌اطلاع آن‌ها و خیلی پنهانی انجام دهند. ارزش‌های اسلامی به صورت جدی در خانه حاکم بود. وقتی فرزند می‌خواست به اتاق پدر و مادر بیاید و در برابر پدر و مادر بنشیند، منتظر اجازه می‌ماند. در روایات داریم که به فرزندان می‌فرماید بی‌اجازه پدرتان ننشینید. ادب اسلامی این‌گونه است. این را مقایسه کنید با محیطی که کودکان با پدر و مادر، بیگانه هستند. با آنان به تندی سخن می‌گویند، بی‌اعتنایی می‌کنند و احترام آنان را حفظ نمی‌کنند. در چنین محیطی اگر کسی تربیت شود چه خواهد شد؟ محیطی که ارزش‌های لیبرال حاکم است. هر کسی به فکر لذت خود است. اگر از کودک احوال پدر و مادر را بپرسید، فرزند خبر ندارد که والدین زنده هستند یا نه! وضع زندگی آنان چگونه است؟ در چنین محیطی انسان این‌گونه تربیت می‌شود که با بی‌حرمتی تمام منتظر مرگ والدین است و فقط به لذت‌ها و هوس‌های خود فکر می‌کند. این فرهنگ غربی را با آن فرهنگ اسلامی مقایسه کنید. تصور می‌کنید فردی که در محیطی لیبرال تربیت می‌شود، در محیط خانه هر فیلمی را می‌بینند، هر قصه و رمانی‌ را می‌خواند، چگونه تربیت خواهد شد؟ همین اندازه که کودک چنین خانه‌ای به پدر و مادر ناسزا نگوید و آنان را مورد ضرب و شتم قرار ندهد، کافی است. به طور فطری و طبیعی هر کسی مادر خودش را خیلی دوست دارد. در سن کودکی و نوجوانی به یاد می‌آورم بعضی از افراد که می‌خواستند سوگند بزرگی یاد کنند می‌گفتند: به ارواح خاک پدرم! اگر می‌خواستند، سوگند مهم‌تری یاد کنند، می‌گفتند به جان مادرم! آنقدر مسأله احترام پدر و مادر مهم بود که سوگند، به روح پدر یا به جان مادر، بالاترین سوگند به شمار می‌آمد. کسی که نتواند شکر مادر را انجام بدهد، شکر خدا را نیز به جا نخواهد آورد. خدا می‌فرماید شکرگذار من و والدینت باش (لقمان، 14) این دو شکر همچون یکدیگرند. کسی که شکرگزار پدر و مادر نباشد، شکرگزار خدا نیز نخواهد بود. کسی که والدین خود را خرافی و فرتوت و قدیمی می‌داند و برای آنان هیچ احترامی قائل نیست، چگونه می‌تواند خدا را اطاعت و عبادت کند؟ خوشبختانه در جامعه ما این امور رواج ندارد اما نسبت به موج فرهنگ غربی که به طرف کشورهای اسلامی شروع شده، نگرانی‌هایی وجود دارد. والدین، مربیان، برنامه‌ریزان امور تربیتی باید به این مسأله توجه جدّی داشته باشند. ارزش‌های اسلامی، انسانی و ملی ما، آرام آرام در حال نابودی هستند و هیچ چیز ارزشمند دیگری جای آن را نمی‌گیرد، تا جایی که از اسلام جز اسم باقی نمی‌ماند. «لا یبقی من الاسلام الا اسمه» به هر صورت در این شرایط خدا ما را در مسیری قرار داد که از اول ارزش‌ها را باور داشتیم. از زمانی که چشم گشودیم پدر و مادر ما نماز می‌خواندند. در ماه رمضان روزه می‌گرفتند. همه این‌ها برای هدایت و پیدا کردن راه به انسان کمک و یاری می‌رساند.

احسان شرط ماندن در مسیر

«وَ سَبَّلَنَا فِی سُبُلِ اِح­سَانِهِ» خدا ما را در این راه‌ها قرار داد. اما او ضمانت نکرده است که انسان حتما به مقصد برسد. خداوند تا این‌جا به شما کمک می‌کند. از این پس دیگر نوبت شماست که این مسیر را ادامه ‌دهید یا نه. این راه به کجا منتهی می‌شود و ویژگی این راه چیست؟ ویژگی اصلی باقی ماندن در مسیر، احسان است به پدر و مادرت نیکی کن. (بقره، 77) همانا خداوند اجر نیکوکاران را ضایع نمی‌کند.(توبه، 121) راه‌ها یک مقصد دارد. ممکن است یک کار، کار خوبی باشد. حُسن فعلی داشته باشد، خدمت کردن به همسایه، خدمت کردن به فقیر و یتیم و مسکین، رسیدگی به والدین کار خوبی است اما آیا هر کسی این کارها را انجام دهد نتیجه خوبی به دست می‌آورد؟ آیا نتیجه‌ها مساوی است؟ انسان برای این‌که از کارهای خیر بهره ببرد باید بداند یک شرط دیگر هم برای پذیرش عمل وجود دارد. عمل انسان غیر از حسن فعلی، باید حسن فاعلی نیز داشته باشد. به این معنی که نیت عمل ما برای کار نیت مطلوب و صحیحی باشد. در شریعت اسلام توجه به نیّت کاملاً برجسته است. همانطور که به حسن فعلی توجه می‌شود که کار، کار خوبی باشد، به نیت نیز توجه می‌شود. در کار خوب اگر خودنمایی وجود داشته باشد، آن کار نتیجه‌ای ندارد. اصل در پذیرش عمل، جلب رضایت خداست.

در پی جلب رضایت دوست

طالب رضای خدا بودن به چه معناست؟ آیا رضایت خدا به دست‌یابی انسان به «وَ فَواکِهَ مِمّا یش­تَهُونَ» ختم می‌شود؟ با این نگاه رضایت خدا وسیله‌ایست، برای رسیدن به بهشت عموماً رضایت خدا در همین حد فهمیده می‌شود که انسان به نعمت‌های بهشت برسد، اما کسانی که در جهت رشد عواطف دینی تلاش کرده باشند و در عواطف دینی به ویژه محبت به اهل بیت صلواتا... علیهم اجمعین و محبت خدای متعال را به دست آورده باشند و لوازم محبت را بشناسند، دلی مالامال از محبت خدا دارند و جز رضایت محبوب چیز دیگری نمی‌طلبند، همه چیز را فراموش می‌کنند، جز رضایت معبود. خداوند چنین بندگانی هم دارد. نمونه آن در قرآن، روایات و مناجات‌ها اشاره شده است.

تمرین برای جلب رضایت خدا

یکی از راه‌هایی که انسان می‌تواند در مسیر محبت الهی فقط به فکر جلب رضایت خدا باشد، این است که در شبانه روز کاری را انجام دهد و تلاش کند تا این کار را فقط برای خدا انجام دهد. به خدا بگوید: خدایا من این کار را انجام می‌دهم و هیچ مزدی از تو نمی‌خواهم، فقط می‌خواهم تو راضی و خشنود باشی. مثلاً دو رکعت نماز در شبانه روز بخواند و سعی کند خود را راضی کند که اگر خدا او را در جهنم افکند و به او گفته شد فقط راه نجات تو همین دو رکعت نماز است، بگوید نه! این دو رکعت نماز را برای خدا، خوانده‌ام و من چیزی از او مطالبه نمی‌کنم. هدف اصلی از این که ما را در راه صحیح و احسان و نیکوکاری قرار داده این است که به ما کمک کند تا این راه را که به مقصد رضوان الهی ختم می‌شود، تا پایان، بپیماییم رسیدن به مقصد و پیمودن این راه با توان و قدرت انسان ممکن نیست، بلکه احتیاج به فضل خدا دارد. باید خدا کمک و یاری کند تا این‌که ما بتوانیم راه‌های احسان را، به سوی رضوان الهی بپیماییم. سپس می‌فرماید خدایا می‌دانیم که برخی از حمد و ستایش‌های ما قابل پذیرش نیست. عنایت فرما تا حمد ما به گونه‌ای باشد که حمد ما را بپذیری، و به واسطه این حمد از ما راضی و خشنود باشی.   منبع مطلب



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » حق جو ( سه شنبه 87/7/16 :: ساعت 6:18 صبح )
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

علامه مصباح یزدی
ریشه تمام انحرافات از صدر اسلام تاکنون دلبستگی به دنیا است
علامه مصباح یزدی در دیدار جمعی از دانشجویان؛
فیلم دیده نشدهی عیادت عمار از عمار
برخی بستگان امام(ره) مانند 1400 سال قبل رفوزه شدند
آیت الله مصباح یزدی در مهدیه مشهد
آیت الله مصباح یزدی
زمینه ترقی و سقوط آدمی
علامه مصباح
آیت الله مصباح یزدی
باید خود را برای شبهات جدید فلسفی آماده کنیم
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 132
>> بازدید دیروز: 16
>> مجموع بازدیدها: 334381
» درباره من

طریق
حق جو
در این وبلاگ گزیده ای از نظرات آیت الله مصباح یزدی به صورت لینک منعکس می گردد.

» پیوندهای روزانه

پایگاه اطلاع رسانی آثار علامه مصباح یزدی [4]
فهرست کتب علامه مصباح یزدی [152]
[آرشیو(2)]

» فهرست موضوعی یادداشت ها
صمیمیت؛ محور ارتباط مؤمنین بارش رحمت در سایه محبت دو مؤمن .
» آرشیو مطالب
سال 85
بحث مشروعیت و مقبولیت
در باب ولایت فقیه
دوستان واقعی اهل بیت
محاسبه نفس
نگاه مؤمن به دنیا
نشانه هاى ایمان
دین و جهل دینی
ثمرات استقامت
شرط نجات بخش
خوف و رجا
شادی
دام های شیطان
چند کاستی اخلاقی
پاداشهایی بزرگ
شیعه از منظر امام صادق
گناه مغفور و نیکی مقبول
تبلیغات
سخنرانیها
مطالب متنوع
سال 87
سال 88
سال 89
بهار 90
تابستان 90
پاییز 90
زمستان 90
بهار 91
تابستان 91
پاییز 91
زمستان 91
بهار 92
تابستان 92
پاییز 92
زمستان 92
بهار 93
تابستان 93
پاییز 93
زمستان 93

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان

» صفحات اختصاصی

» لوگوی لینک دوستان





» طراح قالب
 – جنبش وبلاگی حامیان جبهه پایداری