سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و یکى از یاران خود را فرمود : ] بیش در بند زن و فرزندت مباش که اگر دوستان خدایند ، خدا دوستانش را ضایع ننماید ، و اگر دشمنان خدایند ، ترا غم دشمنان خدا چرا باید ؟ [نهج البلاغه]
طریق
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» قرآن؛ برنامه سعادت تا قیامت

قرآن؛ برنامه‌ سعادت تا قیامت

اشاره: آن چه پیش رو دارید گزیده‌ای از سخنان آیهِ ا... مصباح یزدی در دفتر مقام معظم رهبری است که در تاریخ 19/6/87 بیان شده است.

محافظ اصلی قرآن خداست

درباره نزول قرآن شبهاتی وجود دارد که باید پاسخ آن گفته شود. یکی از شبهات این است که مگر نه این که خدای متعال می‌فرماید هر آن‌چه در این عالم وجود دارد از جانب ما نازل شده است. حتی درباره آهن می‌فرماید «ا‡َن­زَل­نَا ال­حَدِیدَ فِیهِ بَأ­سٌ شَدِیدٌ» یا می‌فرماید خزائن همه اشیاء در نزد ماست که به اندازه مصلحت نازل می‌کنیم «وَ ما نُنَزِّلُهُ اِلاّ بِقَدَرٍ مَع­لُوم». با این وصف قرآن نیز یکی از اموری است که خزائن آن در نزد خداست. همانگونه که الهامات و افکار افراد نیز از جانب خداست. بسیاری از این الهامات و افکار خطا، اشتباه و شرّ هستند. اگر قائل باشیم که همه امور از خزائن الهی نازل شده‌اند، پس افکار و الهامات خطا و اشتباه و شرّ نیز از جانب خدا آمده است. بر همین اساس قرآن نیز ممکن است دچار اشتباه و خطا باشد، و باید مورد نقد و بررسی قرار گیرد. این شبهه‌ای است که بعضی شیاطین مطرح می‌سازند.

در جواب این شبهه باید گفت: درست است که هر چه در این عالم وجود دارد از جانب خدا و نازل شده از عالم بالاست، ولی بعضی امور به صورت مستقیم از جانب خدا نازل می‌شود و خدا از آن پاسداری و صیانت نموده و به هنگام نزول از آن مراقبت می‌شود تا کسی به آن لطمه نزده و به سلامت به دست انسان برسد. اما بعضی از امور نیز هستند که اصل آن در نزد خداست اما به واسطه نزول با اسباب و عوامل دیگر، ممکن است تصرفاتی در آن ‌شود که از اصالت آن کاسته ‌گردد. نزول وحی به انبیاء، از نوع اول نزول است. نزول قرآن کریم نیز به گونه‌ای انجام گرفته که از هرگونه تصرف اسباب و عوامل یا دخالت معارضین و شیاطین مصون بوده است. خداوند در پایان سوره جن می‌فرماید «عالِمُ ال­غَی­بِ فَلا یُظ­هِرُ عَلی غَی­بِهِ ا‡َحَدا* ً اِلاّ مَنِ ار­تَضی مِن­ رَسُولٍ فَاِنَّهُ یَس­لُکُ مِن­ بَی­نِ یَدَی­هِ وَ مِن­ خَل­فِهِ رَصَدا* ً لِیَع­لَمَ ا‡َن­ قَد­ ا‡َب­لَغُوا رِسالاتِ رَبِّهِم­ وَ ا‡َحاطَ بِما لَدَی­هِم­ وَ ا‡َح­صی کُلَّ شَی­ءٍ عَدَداً» خدا امور غیبی و اسرار خود را، بی‌پرده آشکار نکرده و در دسترس همه قرار نمی‌دهد. بلکه کسانی از غیب الهی و اسرار پوشیده نزد خدا، آگاه می‌گردند که رسول الهی باشند. (البته براساس یک احتمال گفته شده در این آیه منظور از «رسول» جبرئیل است. در هر صورت این پیام به پیامبر خدا (ص) می‌رسد.) خدا غیب و اسرار پوشیده را برای پیامبرانی که مورد پسند و رضایت او هستند، آشکار می‌کند. خداوند برای آنکه این پیام، به سلامت به دست رسولان، برسد و آن‌ها نیز سالم به مردم برسانند، مراقبان و رصدهایی قرار داده «فَاِنَّهُ یَس­لُکُ مِن­ بَی­نِ یَدَی­هِ وَ مِن­ خَل­فِهِ رَصَداً» مراقبان از پیش و پس، پیام الهی را پاسداری و مراقبت می‌کنند.

هنگامی که کاروان وحی از نزد خدا حرکت می‌کند، فرشتگان از آیات و پیام الهی پاسداری می‌کنند. در روایات است که بعضی از سوره‌های قرآن را هفتاد هزار فرشته همراهی می‌کردند تا آن سوره بر پیغمبر اکرم نازل ‌شود. در هنگام نزول وحی بر پیامبر خدا (ص) کاروان فرشتگان از پیش و پس از آیات الهی مراقبت می‌کردند «یَس­لُکُ مِن­ بَی­نِ یَدَی­هِ وَ مِن­ خَل­فِهِ رَصَداً» تا کسی مزاحم نزول وحی نشود «لِیَع­لَمَ ا‡َن­ قَد­ ا‡َب­لَغُوا رِسالاتِ رَبِّهِم­،» تا خدا بداند که پیام‌های الهی سالم به مردم رسیده است. حتی پس از نزول وحی بر پیغمبر (ص)، آیات الهی تحت مراقبت و صیانت است تا کسی نتواند در قلب یا زبان پیغمبر دخالت و تصرف کند. این مراقبت و صیانت برای آن است تا بر مردم حجت تمام شود و آن‌ها با اعتماد کامل به پیام الهی عمل کنند. «وَ ا‡َحاطَ بِما لَدَی­هِم­» خود خدا بر همه این‌ها احاطه دارد «وَ ا‡َح­صی کُلَّ شَی­ءٍ عَدَداً» که شماره همه چیز را می‌داند، همه چیز با تفاصیلش در نزد خدا معلوم است. خدا اشتباه نمی‌کند. این قدرت را نیز دارد که وحی را سالم به پیغمبر و از پیغمبر به مردم برساند. این پاسخ شبهه اول.

رمز استدلال به قرآن

شبهه دیگری که مطرح می‌شود آن است که می‌گویند شما برای صیانت قرآن، به قرآن استدلال می‌کنید. شاید خود این آیه از آیاتی باشد که در آن تصرف شده است. اثبات عدم کم و زیاد شدن و تصرف در آیات، بحث طولانی و مستقلی است که با دلایل فراوان اثبات شده و برای آگاهی از آن می‌توان به تفسیر المیزان و تفاسیر عربی و فارسی و دیگر کتاب‌های اعتقادی و کلامی مراجعه کرد. قرآن معجزه است و هیچ کسی نمی‌تواند آیه و سوره‌ای مثل آیات و سوره‌های قرآن را بیاورد. این نشان می‌دهد که همه قرآن از جانب خداست. اگر کسی بتواند یک سوره‌ مثل سوره‌های قرآن یا چند آیه از آیات قرآن را بگوید، قرآن از ادعای اعجاز خود دست برمی‌دارد. اگر تمام انس و جن جمع بشوند، مثل سوره‌ای از سوره‌های قرآن را نمی‌توانند بیاورند. بنابر این از باب ادله اعجاز قرآن می‌توان اثبات کرد که همه قرآن، از جانب خداست و بر همین اساس به این آیه استدلال می‌کنیم که وحی از دسترس هر تجاوز کننده‌ای، مصون و محفوظ است. حقیقت قرآن، حقیقت بسیطی است که با تنزل آن به قرآن، به آن چیزی که در نزد ماست، تبدیل می‌شود.

ضمانت حفظ قرآن

هنگامی که قرآن در شب قدر بر پیغمبر نازل شد، فقط حقیقتی بسیط بود اما به صورت تفصیلی در طول بیست و سه سال این حقیقت بسیط به وسیله جبرئیل بر پیغمبر اکرم (ص)، به تدریج نازل شد. هنگامی که آیات تفصیلی قرآن بر پیغمبر اکرم صلی ا... علیه و اله و سلم نازل می‌شد، ایشان پیش از این‌که عرضه آیات توسط جبرئیل تمام شود، در هنگام وحی شروع به خواندن آیات می‌کردند. گویا پیامبر خدا (ص) در ارایه آیات شتاب داشتند. آیه نازل شد «وَ لا تَع­جَل­ بِال­قُر­آنِ مِن­ قَب­لِ ا‡َن­ یُق­ضی اِلَی­کَ وَح­یُهُ» تا این اندازه عجله نکن. بگذار جبرئیل وحی را تمام کند و بعد آیات را قرائت کن. پیامبر خدا (ص) از اشتیاق و شوقی که از نزول آیات داشتند و یا از هراس فراموشی آیات الهی، با سرعت و شتاب آن‌ها را ارایه می‌فرمودند. از همین رو آیه نازل شد و پیامبر را در ارایه آیات به آرامش و صبر سفارش کرد و تأکید نمود «اِنَّ عَلَی­نا جَم­عَهُ وَ قُر­آنَهُ» ما گردآوری و پاسداری از آیاتی را که نازل می‌کنیم، بر عهده گرفتیم. نظیر این آیات در قرآن فراوان است که به حفاظت و صیانت آیات از جانب خدا اشاره می‌کند.

بی‌بهره ماندن گمراهان از قرآن

اگر کسی چشم خود را ببندد می‌گوید: چیزی وجود ندارد و من چیزی نمی‌بینم! قرآن می‌فرماید: خداوند چشمان کسانی که آلوده به هوا و هوس و غرور هستند، را می‌بندد. از پیش و پس، مانع و سدی برای آن‌ها ایجاد می‌کند که حقیقت را نبینند. پرده‌ای قرار می‌دهد تا چشم آنان چیزی را درک نکند. آیات فراوانی در قرآن آشکارا بر این مطلب تأکید می‌کند. در جایی دیگر قرآن می‌فرماید: «ا‡َ فَرَا‡َی­تَ مَنِ اتَّخَذَ اِلهَهُ هَواهُ» آیا ندیدی کسانی که هوا و هوس را معبود خود قرار دادند گمراه کردیم. هیچ کسی نمی‌تواند آنان را هدایت کند. اگر کسی به جای اطاعت از خدا، از دلخواه و هوس خود اطاعت کند ما نیز او را گمراه می‌کنیم، به گونه‌ای که هدایت نشود «فَمَن­ یَه­دِی مَن­ ا‡َضَلَّ اللّهُ» حتی اگر بلعم باعورا با آن همه عبادت باشد.

نزول وحی بر تمام وجود پیامبر

از مجموع آن چیزی که بر پیامبر خدا (ص) نازل می‌شود، آن‌چه که با قلب تناسب دارد، «نور»، است که در «قلب» قرار می‌گیرد. آنچه که به چشم می‌آید، خطوطی است که انسان می‌بیند: «فِی صُحُفٍ مُکَرَّمَهٍ * مَر­فُوعَهٍِ مُطَهَّرَه * بِأَی­دِی سَفَرَهٍِ * کِرامٍ بَرَره» آیات، نوشتاری است که توسط جبرییل نازل و در برابر چشم پیامبر (ص) نشان داده می‌شود. اصواتی است که گوش پیغمبر، آن‌را می‌شنود. گویا وحی تمام وجود پیامبر (ص) را در بر می‌گیرد؛ از قلب گرفته تا گوش و زبان و چشم. قلب آنرا درک می‌کند، گوش می‌شنود، زبان آن را تکرار می‌کند و چشم خطوط را می‌بیند.

در این‌جا ممکن است بگویید خطوط قرآن به چه معناست؟ پیغمبر (ص) درس نخوانده بود تا بتواند خط را بخواند؟ ماجرای کربلایی کاظم ساروقی از الطاف بزرگ خداست که به این پرسش، پاسخ می‌دهد. ماجرای کربلایی کاظم را به صورت جدی پیگیری کنید و با شخصیت این مرد الهی آشنا شوید. او کاملاً بی‌سواد بود. در نوجوانی در کنار پدر خود، کشاورزی می‌کرد و گندم و جو می‌کاشت. گویا در یک ماه رمضان یا ماه دیگر، یک مبلّغ روحانی به روستای ساروق می‌رود و درباره احکام و و مسائل الهی، به ویژه درباره خمس و زکات و اموال حلال و حرام مطالبی را به مردم روستا می‌گوید. این نوجوان که در آغاز سنّ تکلیف قرار داشته، می‌بیند که براساس مسائل اسلامی، پدر او باید خمس بدهد. کربلایی کاظم نیز با همان سن اندک به پدر می‌گوید: شما نیز اموال خود را محاسبه کن و خمس آن را بپرداز. گویا پدر ایشان حرف او را نمی‌پذیرد. کربلایی کاظم به پدر خود می‌گوید: در این صورت زمینی که قرار است بعداً به من برسد، از زمین خود جدا کنید و به من بدهید تا من خود مخارج و اموالم را حساب کنم. پدر ایشان موافقت می‌کند و زمین زراعی کوچکی را به فرزند خود می‌دهد. کربلایی کاظم، خمس زمین را می‌پردازد و شروع می‌کند به کشاورزی کردن در زمین. جو و گندم می‌کاشت تا از آن به عنوان خوراک استفاده کند و پنبه می‌کاشت تا برای خود لباس تهیه کند. تمام امتیازات این مؤمن همین بود که دستورات خدا را انجام می‌داده است. یک روز برای آبیاری به زمین خود می‌رود. خسته از کار و تلاش استراحت می‌کند. ناگهان چند نفر محترم به نزد او رفته و نشانی امامزاده روستا را می‌پرسند. کربلایی کاظم مسیر را به آن‌ها نشان می‌دهد آن افراد محترم به او می‌گویند اگر شما به همراه ما بیایید، بهتر است. ایشان آن افراد محترم را تا امامزاده همراهی می‌کند. وقتی وارد امامزاده می‌شوند کربلایی کاظم، محیط امامزاده را غیر از آن چیزی که همیشه می‌دیده، می‌بیند. محوطه امامزاده نورانی و دور تا دور امامزاده، با نور سبزی، قرآن نوشته شده بود. آن افراد به او می‌گویند «بخوان» کربلایی کاظم می‌گوید: من سواد ندارم. می‌گویند: می‌توانی و بخوان. کربلایی کاظم می‌بیند آنچه که دور تا دور امامزاده نوشته شده، گویا در قلب او نیز نوشته شده است و در درون خود می‌تواند آن‌ها را ببیند. شروع به خواندن که می‌کند، از هوش رفته و مدتی در آن‌جا می‌افتد. پس از ساعت‌ها اهالی روستا به سراغ او می‌آیند و او را پیدا می‌کنند. وقتی برای مردم ماجرای خود را تعریف می‌کند، مشهور شده و او را به نزد علما در قم و دیگر شهرها می‌برند. مرحوم نواب صفوی رضوان الله علیه ایشان را به نزد علمای مصر می‌برد تا او را امتحان ‌کنند.

با عنایت و لطف خداحافظ قرآن شده بود. می‌نشست و با همان لباس ساده روستایی، بی‌هیچ ادعا و تشریفاتی قرآن می‌خواند. علاوه بر حفظ تمام آیات قرآن، الفاظ قرآن را نیز به ترتیب می‌دانست و هم‌چنین اطلاعات بسیار ارزشمندی از قرآن را می‌دانست. بعضی از کسانی که ایشان را خصوصی دیده و آزموده بودند، می‌گفتند ایشان خواص آیات قرآن را نیز می‌دانست. فلان آیه چند حرکت و چند نقطه دارد. علاوه بر این در هر کجا که آیات قرآن نوشته شده بود، آن‌ها را می‌خواند با اینکه اصلاً سواد نداشت. می‌گفت آیات قرآن نور دارد.

آیا پیامبر از کربلایی کاظم کمتر است؟!

اگر خداوند بتواند روستایی ساده و بی‌سوادی را خوانا و حافظ قرآن قرار دهد، آیا پیامبر خدا(ص) را نمی‌تواند حافظ و دانای قرآن قرار دهد؟ آیا با این همه نشانه روشن و آیات و احادیث و گفته‌های بزرگان دین، جفا نیست وحی و قرآن را ذهنیت پیغمبر(ص) و تجربه شخصی و دینی بدانیم؟ تجربه دینی ترجمه‌ای از عبارت‌های غربی‌هاست. پیغمبر خدا(ص) را به اندازه درویشی چله‌نشین، پایین می‌آورند و می‌گویند: «قرآن درک شخصی اوست و برای دیگران حجیّت ندارد! آن‌چه او درک می‌کرد اموری مبهم بود! علم حضوری، تفصیل، مفاهیم و الفاظ ندارد. این الفاظ را خود پیغمبر براساس ذهنیت عرفی که از مردم عرب داشته، گفته است! اگر این سخنان از شخص غیر روحانی شنیده می‌شد عجیب نبود اما وقتی از یک روحانی که سالها در حوزه علمیه قم درس خوانده! این ادعا شنیده می‌شود، انسان می‌خواهد از شرم آتش بگیرد. اگر سوابق اینها در انقلاب معلوم و روشن نبود، تا این اندازه زجرآور و شرم‌آور نبود. کسی که سالها در درس امام(ره) حاضر شده و پس از انقلاب از جانب امام به آن‌ها منصب‌هایی واگذار شده بود، در زمانه‌ای که همه عالم، علیه اسلام حمله می‌کنند، می‌آید و می‌گوید که: «آیات قرآن حجیتی نداشته و نمی‌شود به آن استناد کرد! قرآن برای دوران زندگی عشایری است!» باید به خدا پناه آورد از شرّ شیطان!

خدای تعالی بزرگترین منت را بر بشریت گذاشته و تا روز قیامت قرآن را حفظ خواهد کرد»اِنّا نَح­نُ نَزَّل­نَا الذِّک­رَ وَ اِنّا لَهُ لَحافِظُونَ» به آن کسی که قرآن را حاصل خلسه پیامبر(ص) می‌داند باید گفت آیا «نَزَّل­نَا الذِّک­رَ» یعنی خلسه؟! «اِنّا لَهُ لَحافِظُونَ» یعنی حفظ تجربه شخصی و دینی پیامبر(ص)؟! پیاده شدن احکام قرآن و اجرا شدن آن، شعار انقلاب اسلامی است. آیا انقلاب اسلامی، احکام دوران زندگی عشایری و تاریخ مصرف گذشته را اجرا کند یا حقیقت نورانی قرآن را؟! شما مردم را به کدام اسلام دعوت می‌کنید؟! پس انقلاب اسلامی به چه معناست؟! اگر به احکام صریح قرآن نباید عمل کرد، و تاریخ مصرف آن گذشته، پس دنیا را چگونه به انقلاب اسلامی دعوت می‌کنید؟! به کدام اسلام؟! به اسلامی که باید آمریکایی‌ها و غربی‌ها آن‌ را تأیید کنند؟! آیا اگر غربی‌ها اسلام را تأیید نکنند، اسلام اعتباری ندارد؟! کجاییم ما! «اَنّی تُؤفَکون؟! اَنّی تُص­رَفُونَ؟!» چگونه جواب خدا، جواب امام زمان (عج)، جواب خون‌های شهدا، و جواب امام(ره) را خواهید داد؟  منبع



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » حق جو ( پنج شنبه 87/7/25 :: ساعت 10:8 عصر )
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

علامه مصباح یزدی
ریشه تمام انحرافات از صدر اسلام تاکنون دلبستگی به دنیا است
علامه مصباح یزدی در دیدار جمعی از دانشجویان؛
فیلم دیده نشدهی عیادت عمار از عمار
برخی بستگان امام(ره) مانند 1400 سال قبل رفوزه شدند
آیت الله مصباح یزدی در مهدیه مشهد
آیت الله مصباح یزدی
زمینه ترقی و سقوط آدمی
علامه مصباح
آیت الله مصباح یزدی
باید خود را برای شبهات جدید فلسفی آماده کنیم
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 5
>> بازدید دیروز: 106
>> مجموع بازدیدها: 333657
» درباره من

طریق
حق جو
در این وبلاگ گزیده ای از نظرات آیت الله مصباح یزدی به صورت لینک منعکس می گردد.

» پیوندهای روزانه

پایگاه اطلاع رسانی آثار علامه مصباح یزدی [4]
فهرست کتب علامه مصباح یزدی [152]
[آرشیو(2)]

» فهرست موضوعی یادداشت ها
صمیمیت؛ محور ارتباط مؤمنین بارش رحمت در سایه محبت دو مؤمن .
» آرشیو مطالب
سال 85
بحث مشروعیت و مقبولیت
در باب ولایت فقیه
دوستان واقعی اهل بیت
محاسبه نفس
نگاه مؤمن به دنیا
نشانه هاى ایمان
دین و جهل دینی
ثمرات استقامت
شرط نجات بخش
خوف و رجا
شادی
دام های شیطان
چند کاستی اخلاقی
پاداشهایی بزرگ
شیعه از منظر امام صادق
گناه مغفور و نیکی مقبول
تبلیغات
سخنرانیها
مطالب متنوع
سال 87
سال 88
سال 89
بهار 90
تابستان 90
پاییز 90
زمستان 90
بهار 91
تابستان 91
پاییز 91
زمستان 91
بهار 92
تابستان 92
پاییز 92
زمستان 92
بهار 93
تابستان 93
پاییز 93
زمستان 93

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان

» صفحات اختصاصی

» لوگوی لینک دوستان





» طراح قالب
 – جنبش وبلاگی حامیان جبهه پایداری