12ـ چرا ولایت فقیه ـ همانند ریاست جمهورى ـ دوره اى نباشد، تا از مضرات تمرکز قدرت در دست یـک نـفر جـلوگـیرى کـنیم؟
در جواب این پرسش ذکر چند نکته لازم است که باید مورد بررسى قرار گیرد:
نقطه ثبات در نظام سیاسی
1. وجود نقطه ثبات در نظام سیاسى مطلوب است.
همه فیلسوفان سیاست متفقند اگر در کشورى بتوان از آفات نقطه ثبات جلوگیرى کرد، چنین چیزى خودبخود رجحان دارد. بر همین اساس در بسیارى از کشورهاى دنیا افزون بر قواى سه گانه یک شیوه سلطنت یا ریاست جمهورى دائم و یا امپراتورى وجود دارد. قابل توجه است که برخى از این کشورها مانند انگلستان مهد دمکراسى جدید و تمدن صنعتى به شمار مىآیند. استدلال معتقدان این نظریه این است که بریتانیاى کبیر ـ که حاکمیت بسیارى از کشورها را داشت و هنوز هم با بسیارى از کشورها مشترک المنافع است ـ نیازمند نقطه ثابت است، که در واقع مظهر اقتدار و امنیت ملى است.
جلوگیری از آفات نقطه ثبات
2. آیا مىتوان از آفات نقطه ثبات جلوگیرى کرد؟
در واقع مهمترین فایده دوره اى کردن، جلوگیرى از فسادى است که با فربه شدن ناموزون قدرت، در دست یک نفر ـ در زمان طولانى ـ حاصل مىشود.
پاسخ این مشکل با اندکى جستجو در اصل نظریه، به دست مىآید. توضیح آنکه یکى از شرایط رهبر، عدالت و تقواست، و قانون، مجلس خبرگان را موظف کرده است هم در مقام کشف و تشخیص (آغاز رهبرى) و هم در مقام بقا، (استمرار رهبرى) رهبر این صفات را داشته باشد. اگر عدالت و تقوا نباشد، هیچ گاه شخصى به عنوان ولى فقیه انتخاب نمىشود حتى اگر در ابتدا رهبر، عادل و متقى بود، ولى در میانه راه عدالت یا تقواى خود را از دست داد، خود به خود از این مقام عزل مىشود و وظیفه خبرگان است که عزل او را اعلام کنند; چون ولایت الهى را از دست داده است. حضرت امام(قدس سره)مىفرماید: «اگر ولى فقیه یک کلمه دروغ بگوید، یک کلمه، یک قدم بر خلاف بگذارد، آن ولایت را دیگر ندارد.»([1])
3. آخرین نکته اى که باید مورد بررسى واقع شود، نقش کاشف بودن خبرگان و کشف کسى که صلاحیت اداره جامعه اسلامى را دارد، مىباشد.
گاه دوره اى با توسط انتخاب مستقیم مردم ظهور مىکند و گاه توسط مجلس خبرگان; چون انتخاب مستقیم توسط مردم خود سؤال مستقل و داراى اهمیت بسیارى است، جداگانه مورد بررسى قرار گرفته است. امّا بعد از آنکه مسأله نقطه ثبات و فواید آن را از دیدگاه فلاسفه سیاست مورد اشاره قرار دادیم و تمهیدات لازم در وظایف خبرگان و نظارت آنها بر رهبر را ملاحظه کردیم، باید گفت انتخابات دوره اى در مورد رهبر لازم نیست; چون وظیفه خبرگان کشف (تشخیص) مصداق رهبر است.
خبرگان و شناسایی رهبر
توضیح آنکه بدین گونه نیست که عده اى کاندیدا بشوند و اعضاى خبرگان مجبور به گزینش شایسته ترین فرد باشند، بلکه کاندیداهاى رهبرى در مرحله اول تمامى اسلام شناسان داراى صلاحیت مىباشند، و کار خبرگان نخبه شناسى است ـ آن هم در گستره تمامى جامعه اسلامى، نه فقط در محدوده عده اى خاص ـ به همین دلیل کشف (تشخیص) آنها داراى اهمیت است. هر گاه و به هر دلیل منطقى خبرگان به این نتیجه رسیدند که رهبر شرایط رهبرى را از دست داده است و یا کس دیگرى در زمان رهبرى ایشان پیدا شده که از او اقوى و بهتر است، رهبرى خود به خود از مقام خود عزل شده و لازم است خبرگان عزل ایشان را اعلام کنند و فقیه دیگرى را جانشین وى سازند. در این صورت دیگر لازم نیست هر از چند گاهى انتخابات صورت گیرد. همه خوب مىدانیم برگزارى انتخابات تا چه اندازه لوازم و پیامدهاى اجتماعى دارد، گذشته از آنکه با اقتدار رهبرى و نقطه ثبات بودن ایشان در جامعه سازگارى ندارد.
اهمیت این نکته هنگامى آشکار مىشود که فقیهى با کفایت و لایق چون حضرت آیةالله خامنه اى بر مسند ولایت تکیه زند و تدبیر امور را به عهده بگیرد و به گونه اى عمل کند که دوست و دشمن به کفایت و لیاقتش اعتراف کنند و گاه آشکارا آن را بر زبان آورند. در چنین مواقعى است که محوریت چنین فقیهى نقطه قوت نظام است، بر همگان است قدر آن را بدانند و در تبعیّت از ایشان بکوشند.
در پایان خوبست به این نکته توجه شود که تئورى دوره اى بودن رهبرى و ریاست در جوامعى مطرح شده که بسیارى از کاندیداها داراى ضعفهاى اخلاقى و حتى حقوقى هستند و هر روز در دنیا شاهد به دادگاه کشیده شدن رؤساى جمهور و نخستوزیران و سایر مقامات عالیرتبه هستیم طبعاً هر چه دوران حکومت چنین کسانى کوتاهتر باشد احتمال سوء استفاده اشان کمتر است امّا در نظامى که رهبر آن داراى عالیترین مقام تقوى و عدالت و تالى تلو معصوم است جاى چنین توهّمى نیست و اکنون که دو دهه از حکومت چنین افرادى در ایران اسلامى مىگذرد کوچکترین نقطه ضعفى در زندگى امام راحل یا مقام معظم رهبرى دیده نشده است و اگر چنین چیزى وجود مىداشت دشمنان اسلام و انقلاب هزاران مرتبه آنرا بزرگ مىکردند و هزاران بار در رسانه هاى گروهى پخش مىکردند.
* * * * *
[1]ـ صحیفه نور، ج 11، ص 122، مصاحبه پروفسور «الگار» با امام خمینى(قدس سره).