در مسیر تکامل انسانى، داشتن مربى و راهنماى آگاه، صادق و دل سوز، شرطى لازم و اساسى است. آن کس که مى خواهد دیگران را هدایت کند خود باید ره یافته باشد. علاوه بر آن، باید با صداقت و دل سوزى، تنها با در نظر گرفتن مصالح واقعى رهرو، او را در نیل به کمال حقیقى هدایت و دست گیرى کند.
یافتن چنین استاد، راهبر و رهنمایى، همیشه یکى از دغدغه هاى مهم رهروان راه حقیقت و جویندگان طریقت بوده است. بسیارند کسانى که در اثر گرفتار آمدن در دام راهبران گمراه و شیادان رهزن این راه، به جاى رسیدن به کمال و سعادت و کامیابى، نصیبى جز سقوط و هلاکت و تلخ کامى عاید ایشان نگردیده است. از این رو، سالکان حقیقت و عاشقان فضیلت را بایسته است که در این مهم، بسیار حساس و موشکاف، و پیوسته مددخواه حق متعال باشند.
در این میان، دو ثقل اکبر و اصغر، راهنمایان صادقى هستند که با تمسک به آنان مى توان امواج سهمگین فتنه ها را پشت سر نهاد و از وادى حیرت و ضلالت به سلامت عبور کرد; که ختم رسالت و سرسلسله پرچم داران هدایت فرمود: اِنّى تارِکٌ فیکُمُ الثَّقْلَیْنْ ما اِنْ تمسکتُم بِهِما لَنْ تَضِلّوا بَعْدى کتابَ اللّهِ وَعِتْرَتى اَهْلَ بَیْتى ... .1
بر این اساس، قرآن صامت بى همراهى قرآن ناطق هرگز ره به جایى نخواهد برد و چراغ هدایت و ضمانت سلامت از ضلالت نخواهد شد; چراکه فرمود: ما اِنْ تمسکتُم «بِهِما» لَنْ تَضِلّوا.
بدین روى، ما در این جا رهروان شایق را به همراهى با قرآنى ناطق و امامى صادق از سلاله اهل بیت(علیهم السلام) فرا مى خوانیم و همراه با عبدالله بن جندب خوشه چین این شجره طیبه مى شویم. آنچه در کتاب حاضر در پى خواهد آمد، درس هاى اخلاق استاد فرزانه، حضرت آیت الله استاد محمدتقى مصباح یزدى است که در جمع گروهى از طلاب و علاقه مندان به مکتب اهل بیت(علیهم السلام)، در حوزه علمیه قم و طىّ سال هاى 1376 تا 1378 ایراد گردیده است. حضرت استاد، محور این سلسله از مباحث خود را روایتى از امام صادق(علیه السلام) قرار داده اند. مخاطب آن حضرت در این روایت، یکى از اصحاب ایشان به نام عبدالله بن جندب است و حضرت در آن، مطالبى بسیار مفید و ارزنده را بیان فرموده اند که قطعاً براى کسانى که در مسیر خودسازى و سیر و سلوک و تقرب الى الله گام برمى دارند، مى تواند بسیار راه گشا باشد.