درباره محاسبه نفس، نکات مهم دیگرى نیز وجود دارد که در این جا به برخى از آنها اشاره مى کنیم:
الف) اجتناب از گناه
انسان باید درباره گناه بیش تر بیندیشد که اصلا گناه یعنى چه؟ اعتقاد ما این است که خداوند ما را آفریده و ضمن معرفى راه خوب و بد به ما، انتخاب هریک از آنها را در اختیار خود ما قرار داده است. هم چنین معتقدیم عالم دیگرى غیر از این دنیا نیز وجود دارد که در آن به کارهایمان و انتخاب هایى که در این دنیا کرده ایم رسیدگى مى شود و کیفر و پاداش مى بینیم. مقتضاى چنین اعتقادى این است که از سرمایه عمرى که در اختیار داریم به بهترین شکل استفاده کنیم. ما به این دنیا پا گذاشته ایم تا امتحان شویم، طى مراحلى خودسازى کنیم و به کمال برسیم تا در زندگى ابدى از نتایج آن بهره مند گردیم. بنابراین باید توجه داشته باشیم که زندگانى این دنیا موقتى و در مقایسه با آخرت، نظیر زندگى جنینى نسبت به زندگى دنیوى است. همان گونه که جنین فقط چند ماهى را در شکم مادر مى گذراند، آن هم براى این که آماده زندگى این جهانى شود، ما هم در این برهه کوتاه زندگى دنیایى، براى زندگى ابدى آماده مى شویم، با این تفاوت که رشد جنینى قهرى بود، ولى رشد این جهانى اختیارى است. علاوه بر آن، زندگى جنینى با زندگى دنیوى از حیث مدت قابل مقایسه است، ولى جهان آخرت به دلیل ابدى بودنش، به هیچ وجه، با زندگى محدود این جهانى قابل مقایسه نیست.
به هر صورت، آن گونه که دین معرفى مى کند، این دنیا محل ابتلا و خودسازى است. باید خود را براى عالم دیگر مهیّا کنیم. اگر با این نگرش نگاه کنیم، مى بینیم در مقابل سرمایه اى که از کف مى دهیم، چیزى به دست مى آوریم که براى زندگى ابدیمان بسیار سودمند است و باید خدا را شکر کنیم; إنْ رَأى حَسَنَةً اسْتَزادَ مِنْها. اما اگر نگرشى غیر از این داشته باشیم یا دچار غفلت شویم، در مقابل صَرف سرمایه گران مایه، بدبختى اخروى براى خویش مهیّا ساخته ایم. پس باید به فکر جبران آن برآییم; إنْ رأى سَیِّئَةً استَغْفَرَ منها لِئَلاّ یُخْزى یَوْمَ القیمةِ. چقدر فرق است بین این که کسى معامله اى بکند، و مشکلش فقط این باشد که از آن سودى نبرد، اما در هر صورت سرمایه اش بر جاى باقى بماند، و این که کسى در معامله سود که نمى برد، ضرر هم مى کند و اصل سرمایه را از کف مى دهد. گناه کردن از همین سنخ معامله دوم است; یعنى از دست دادن سرمایه و خریدن زیان; از کف دادن عمر و سعادت اخروى و دچار عذاب ابدى گردیدن.
ب) توجه به کمّیت گناهان انجام شده
نکته دوم در مورد محاسبه نفس این است که وقتى فهمیدیم گناه بسیار زشت است، باید ببینیم چقدر گناه کرده ایم و در صدد جبران آن برآییم. انسان باید به گناهان خود نزد خداوند اعتراف داشته باشد، نه آن که آنها را انکار کند یا به فراموشى بسپارد. البته انسان نمى تواند مشخص کند که دقیقاً هر روز از اول صبح تا شب، چند گناه کرده است (مثلا چند غیبت کرده، چند دروغ گفته، چند تهمت زده و...) اما به هرحال باید دقت کنیم، ببینیم چقدر وقت ما صرف گناه شده است. این مسأله مهمى است که بتوانیم به کمّیت گناهانمان بیندیشیم. این چنین است که محاسبه در تکامل انسان اثر مى گذارد و موجب مى گردد هر روز زندگى او نسبت به گذشته بهتر شود.
ج) توجه به کیفیت گناهان انجام شده
نکته سوم توجه به کیفیت گناهان است. بعضى از گناهان به قدر هفتاد سال ارتکاب نوع دیگرى از گناه عظمت و اهمیت دارند، با آن که ممکن است انجام آنها یک لحظه بیش تر طول نکشد. توجه به صغیره یا کبیره بودن گناه مهم است; مثلا، درباره غیبت و اهمیت آن روایات متعددى وارد شده که قبح بسیار آن را مى رساند. در این باره، به این نکته مهم نیز باید توجه داشت که درست است برخى از گناهان صغیره اند و اهمیتشان از کبایر کم تر است، اما باید دانست که کوچک شمردن گناهان صغیره، خود گناه کبیره به حساب مى آید و این از جمله دام هاى شیطان است که انسان را به غفلت مى افکند.
د) انجام همه واجبات
نکته چهارم آن که، باید مراقب باشیم همه واجباتمان را به جا آوریم. شاید ابتدا تصورمان این باشد که ما نماز، روزه و وظایفى مانند آن را ترک نمى کنیم، پس کدام واجب را ترک کرده ایم؟ این همان دام شیطان است; زیرا بسیارى ازتکالیف موردغفلت ما است. حتى آنان که به طور دایم، با فقه، آیات قرآن و سخنان اهل بیت(علیهم السلام) سر و کار دارند نیز از بسیارى واجبات غفلت مى کنند. نیکى به والدین، صله رحم، قضاى حاجت مؤمنى که اظهار حاجت کرده و بسیارى دیگر، همه از جمله واجبات است که ممکن است گاهى تا سال ها، ما به فکر انجام بسیارى از آنها نباشیم. اگر واجبات اجتماعى وسیاسى را هم به آنها اضافه کنیم، مى بینیم تعدادشان بسیار بیش ترمى شود. امروز به برکت انقلاب، مردم ما به مسایل سیاسى و اجتماعى خود تا حد بسیارى توجه پیدا کرده اند، ولى زمانى بود که از بسیارى از این وظایف غفلت داشتند; اگر چه هنوز هم عده اى هستند که از این وظایف غافلند و آنها را جزو تکالیف خود به شمار نمى آورند. امر به معروف، نهى از منکر، ارشاد جاهل، مبارزه با ظلم، مبارزه با انحرافات عقیدتى، فکرى و دینى و... از اهم واجبات است که کوتاهى در آنها گناه کبیره به حساب مى آید.
وقتى مى توانیم به خوبى به همه این وظایف عمل کنیم که از قبل، براى فردایمان برنامه ریزى کرده، جدولى از تکالیف فراهم آورده باشیم تا بتوانیم بهتر به آنها عمل کنیم.
هـ) توجه به شروط صحت اعمال
نکته پنجم این است که گاهى ما دل خوش مى کنیم که تکالیفمان را انجام داده ایم، غافل از آن که کارمان از ارزش واقعى بى بهره است و در حین یا پس از انجام عمل، آن را فاسد کرده ایم; مثلا، وظیفه ما این است که نماز بخوانیم. خوشحال هم هستیم از این که نماز مى خوانیم، درجماعت هم شرکت مى کنیم تا ثواب بیش ترى ببریم; اما توجه نمى کنیم که آیا نمازمان درست و مورد قبول خداوند هست یانه; آیا ریایى مرتکب نمى شویم؟ آیا شرایط حسن عمل را رعایت مى کنیم؟ پس از انجام کار، با عجب و غرور، نتیجه آن را از بین نمى بریم؟ یا اگر مثلا انفاق مى کنیم آیا با منّت گذاردن، اجر کارمان را تباه نمى سازیم؟... بنابراین باید به شرایط صحت و قبولى اعمال نیز توجه کنیم.