یَا ابْنَ جُنْدَب حَقٌّ عَلى کُلِّ مُسْلِم یَعْرِفُنا اَنْ یَعْرِضُ عَمَلَهُ فى کُلِّ یَوم و لَیْلَة عَلى نَفْسِهِ فَیَکُونُ مُحاسِبَ نَفْسِهِ فَاِنْ رَأى حَسَنَةً اسْتَزادَ مِنْها و اِنْ رَأى سَیِّئَةً اسْتَغْفَرَ مِنْها لِئَلاّ یُخْزى یَوْمَ القیامةِ.
در جلسه گذشته گفته شد که امام صادق(علیه السلام)به عبدالله بن جندب فرمودند: هر که افتخار انتساب به مکتب ما را دارد و از معرفت اسلام بهره مند مى باشد وظیفه دارد در هر شبانه روز نسبت به اعمال خود محاسبه اى داشته باشد. به عبارت دیگر، هر کس باید از خودش حساب بکشد; اگر دید کارهاى خوبى انجام داده، از خدا بخواهد که توفیق زیادتى آن کارها را به او مرحمت کند و اگر دید لغزشى از وى سر زده، استغفار کند تا در قیامت مبتلا به خزى و رسوایى نشود.
در محاسبه، باید توجه داشته باشیم که آیا اعمال خوبى هم که از ما سر زده واقعاً مؤثّر بوده و مورد قبول واقع شده، یا فاسد گردیده و به مرتبه قبولى نرسیده است؟ زیرا کارهاى خوب هم در صورتى حسنه واقعى است و در سعادت انسان تأثیر دارد که با نیتى صحیح انجام گیرد. اگر انسان کار خوب را به نیت ریا و سُمعه انجام دهد، براى این که دیگران ببینند و بشنوند و از او تعریف کنند، نه تنها ثوابى از آن نمى برد و موجب سعادتش نمى شود، بلکه حتى ممکن است موجب سقوط او هم بشود.
انسان براى آن که موقعیت خود را در مقابل رفتارهایش بهتر درک کند، خوب است همین طور که در دنیا نسبت به اموالش حساب گر است، قدرى تأمل کند و به حساب اعمالش هم رسیدگى نماید. به طور طبیعى، هر کسى سرمایه اى دارد نگران آن است که آیا کسبش سود کافى داشته یا نه. یک تاجر و کاسب گاهى وقتى حساب مى کند، مى بیند که سرمایه اش از بین رفته و هیچ سودى عایدش نشده است. وضعیت بدتر این است که با سرمایه اش چیزى خریده باشد که نه تنها سودى برایش نیاورده، بلکه ضررهاى جسمى، روحى، خانوادگى، و رسوایى هم در پى داشته است. کسانى که در اموالشان اهل محاسبه هستند، علاوه بر این که سعى مى کنند از این دو وضعیت اجتناب کنند، در مورد سود هم همیشه به دنبال آن هستند معامله اى انجام دهند که سود بیش ترى داشته باشد. این گونه افراد اگر متوجه شوند که مثلاً، با سرمایه گذارى در کارى هزار تومان سود به دست مى آورند، حاضر نیستند آن سرمایه را در کار دیگرى که پانصد تومان سود برایشان مى آورد، صرف کنند و با خود مى گویند: چرا سرمایه را صرف کارى کنیم که سودش کم است؟
در مورد اعمالى هم که ما انجام مى دهیم شبیه این وضعیت ها وجود دارد. گاهى ما اعمالى انجام داده ایم که نه تنها برایمان سودى نداشته، بلکه موجب رسوایى و ذلّت ما در قیامت نیز مى شود. آیا این پشیمانى ندارد؟ اگر انسان به جاى آن که سرمایه اش را در کارى که سود و درآمدى دارد به جریان بیندازد، آن را راکد بگذارد یا در زمینه نامناسبى از آن استفاده کند، کار بیهوده اى انجام نداده است؟ شاید هیچ ضررى نکرده باشد ولى به هر حال کسى که اهل تجارت و اهل حساب باشد، نه فقط از ضرر بلکه از این هم که از معامله اش هیچ فایده اى نبرده است ناراحت مى شود. این گونه کارهاى بى فایده در لسان شرع «لغو» نامیده مى شود. در سوره مؤمنون مى خوانیم: وَ الَّذِینَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ;1مؤمنان کسانى اند که از کارهاى بى فایده اعراض مى کنند. وقتى سرمایه اى داریم که مى توان با آن به سودى سرشار رسید چرا آن را در کارى صرف کنیم که هیچ فایده اى ندارد؟
برخى افراد آن قدر حساب گرند که حتى شب نگرانند مبادا از جنسى که خریده اند در معامله فردا سود خوبى نبرند، مبادا جنس آنها معیوب باشد. ما نیز در اعمالمان، در مورد ارتکاب اعمال مشتبه باید چنین باشیم; یعنى کارى که انسان نمى داند حرام است یا نه، و ممکن است بر اساس اصل اباحه ظاهراً مباح هم باشد، اما چون مشتبه است و احتمال حرمت آن وجود دارد، مؤمن باید نگران باشد که نکند کارى که انجام داده در واقع خلاف باشد.
مادامى که مى توانیم جنسى بخریم که یقین به سالم بودن آن داریم، آیا معقول است پولمان را در مقابل جنسى بدهیم که مشکوک به معیوب بودن است؟! مبادا روزى افسوس بخوریم از این که چرا وقتى مى توانستیم کارى صددرصد درست انجام دهیم، کارى مشکوک و متشابه انجام داده ایم؟ اگر انسان حساب گر باشد و قدر عمر و سرمایه اش را بداند از این هم نگران مى شود، چه برسد به انجام مکروهات (کارهایى که هر چند عذاب ندارد، ولى به هر حال، از نظر شرع مرجوح است).
1. مؤمنون (23)، 3.