یک مسأله مهم این است که ایمان داراى چند رکن است؟ در یک جمله مى توان گفت: پذیرفتن آنچه را که پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) فرموده اند، از ارکان ایمان است. البته پیامبر(صلى الله علیه وآله) موارد بسیارى را بیان فرموده اند که از مهم ترین آنها همان اصول دین، یعنى توحید و نبوت و معاد است. اما بقیه آنها چیست؟ آیا مثلا اگر کسى علم دارد به این که پیغمبر(صلى الله علیه وآله) از طرف خدا، حضرت على(علیه السلام) را به خلافت منصوب کرده است ـ مثلا در غدیر حضور داشته و یا در طول زندگى پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) این مطلب را از آن حضرت شنیده است ـ اما از روى حسد، کینه، بُغض و انتقام جویى، به انکار آن پرداخته و ولایت امیرالمؤمنین(علیه السلام) را نپذیرد، با ایمان است؟
کسى با ایمان است که همه آنچه را پیامبر(صلى الله علیه وآله) از طرف خدا آورده است، قبول داشته باشد. پس اگر کسى از روى عناد، ولایت اهل بیت(علیهم السلام) را انکار کند و مثلا بگوید، چون على(علیه السلام) پدرم را در جنگ بدر کشته است، زیر بار ولایت او نمى روم، و یا از روى حسد به انکار آن بپردازد، قطعاً جهنمى است: أَمْ یَحْسُدُونَ النّاسَ عَلى ما آتاهُمُ اللّهُ مِنْ فَضْلِهِ فَقَدْ آتَیْنا آلَ إِبْراهِیمَ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ آتَیْناهُمْ مُلْکاً عَظِیماً;1 آیا حسد مىورزند با مردم به جهت آن که آنها را خدا از فضل خود برخوردار نمود که البته ما بر آل ابراهیم کتاب و حکمت فرستادیم و به آنها ملک و سلطنتى بزرگ عطا کردیم.
این که فقها مى فرمایند اگر کسى ضروریات دین را انکار کند در واقع رسالت پیامبر(صلى الله علیه وآله) را انکار کرده است، به همین مسأله باز مى گردد. البته این مسأله اختصاص به اعتقاد به امامت و یا حتى ضروریات ندارد، بلکه اگر حتى چیزى از ضروریات نباشد، اما پیامبر(صلى الله علیه وآله) آن را گفته باشد، و کسى از روى عناد آن را انکار کند، در واقع رسالت پیامبر را انکار کرده است.
انکار رسالت، به یک معنا بازگشتش به انکار ربوبیت تشریعى خدا است; یعنى حکم خدا را قبول ندارم، خدا را به حاکمیت قبول ندارم. البته این مسأله گاهى ممکن است به زبان گفته شود و گاهى هم ممکن است فقط در دل باشد. کسى که یقین دارد حکمى جزو اسلام است ـ مانند احکام مربوط به حدود، تعزیرات، اختلاف حقوق زن و مرد و... ـ اما ته دلش آن را قبول نداشته باشد، اگرچه در ظاهر مسلمان است، اما در باطن کافر است; یعنى با این که طهارتش ثابت است و با او معامله مسلمان مى شود، اما به بهشت نمى رود; زیرا شرط ورود به بهشت ایمان مطلق است. این جا است که تفاوت بین اسلام و ایمان مشخص مى شود.
بنابراین ایمان واقعى که موجب دخول در بهشت و سعادت ابدى مى شود، پذیرفتن هر چیزى است که پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله)از طرف خدا آورده است.
1. نساء (4)، 54.