اگر ما به دستورات بیان شده در روایات عمل کنیم، مى توانیم نیاز بدنمان را به خواب با ساعات کم ترى تأمین کنیم; از جمله این که اگر ما قسمت عمده خواب خود را قبل از نیمه شب قرار دهیم، بسیار مفیدتر خواهد بود تا این که آن را به بعد از نیمه شب موکول کنیم. متأسفانه امروزه شرایط زندگى به گونه اى شده است که خواب بیش تر خانواده ها از نیمه شب به بعد است. در زمان پیامبر و ائمه اطهار(علیهم السلام) و برخى زمان هاى دیگر که مردم به دستورات اسلام و ائمه(علیهم السلام) عمل مى کردند، برنامه هر شب آنها به این صورت بود که اول مغرب نمازشان را به جماعت مى خواندند، سپس به منزل رفته و شام مى خوردند، مجدداً به مسجد برگشته و نماز عشا را مى خواندند و آن گاه به منزل رفته و مى خوابیدند. البته، امکانات و شرایط زندگى هم به گونه اى بود که به این برنامه کمک مى کرد; مثلا نبودن برق و تاریکى شب یکى از دلایل زودتر خوابیدن مردم بود.
خواب سرشب علاوه بر این که نیاز عمده بدن را تأمین مى کند، موجب مى شود تا انسان بتواند سحر با نشاط از خواب برخیزد و به عبادت بپردازد. طبیعى است کسى که تا نیمه هاى شب به تماشاى تلویزیون مى پردازد، نمى تواند چنین برنامه اى داشته باشد; زیرا خستگى و کسلى او حتى مانع از اداى به موقع فریضه صبح مى گردد.
در گذشته، مسلمانان کمبود خواب خود در شب را با خواب قیلوله در روز جبران مى کردند. این خواب که قبل از ظهر و حدود نیم ساعت به طول مى انجامید، از سویى، موجب برطرف شدن خستگى کار روزانه مى شد و از سوى دیگر، آمادگى لازم را در مسلمانان فراهم مى کرد تا با نشاط بیش ترى نمازظهر خود را به جا آورند. این شیوه زندگى، به مسلمانان کمک مى کرد تا از خوابیدن کم اما به موقع خود، بیش ترین بهره و نشاط لازم را ببرند.
اگر چه امروزه شرایط زندگى نسبت به گذشته تغییر کرده است، اما با برنامه ریزى درست و سعى و تلاش مى توانیم از اوقات زندگى خود حداکثر استفاده را ببریم، مثلا نباید وقت خود را صرف تماشاى فیلم هاى بى فایده و یا برنامه هاى سرگرم کننده اى کنیم که نه به درد دنیاى ما مى خورد و نه آخرتمان و چه بسا ضرر هم دارند. افرادى که احتیاج به مطالعه دارند، خصوصاً طلبه ها که عادت دارند اول شب مطالعه کنند، بهتر است قسمت عمده مطالعه خود را به آخر شب موکول نمایند. این کار باعث مى شود تا اولاً، به دلیل بازتر بودن و آمادگى بیش تر ذهن، استفاده بیش ترى از مطالعه عاید گردد و ثانیاً، فرصتى فراهم شود تا انسان به نافله شب و قرائت قرآن نیز بپردازد.
نکته دیگر این که صِرف کم خوابیدن در شب به تنهایى موضوعیت ندارد، بلکه نحوه سپرى کردن آن مهم است. هدف از بیدار ماندن، گپ زدن و انجام کارهاى لغو و بى فایده و یا خداى ناکرده کشیده شدن به سمت امور مشتبه نیست، بلکه براى پرداختن به عبادت فردى و خودسازى است: وَ مِنَ اللَّیْلِ فَاسْجُدْ لَهُ وَ سَبِّحْهُ لَیْلاً طَوِیلاً;1 و شب را در نماز به سجده خدا پرداز و شب دراز را به تسبیح و ستایش او صبح گردان. وَ مِنَ اللَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نافِلَةً لَکَ عَسى أَنْ یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقاماً مَحْمُوداً;2 و بخشى از شب بیدار و متهجد باش و نماز شب که بهره افزونى براى تو است به جاى آور، باشد که خدایت به مقام محمود (شفاعت) مبعوث گرداند.
از روایات و احادیث چنین برمى آید که پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) در طول شب چندین مرتبه مى خوابیدند و بیدار مى شدند. مستحب است که مؤمنان بعد از بیدار شدن در نیمه شب، ابتدا چهار رکعت نافله بخوانند و بعد استراحت کنند. مجدداً بیدار شوند و چهار رکعت دیگر بخوانند و باز استراحت کنند... . البته این برنامه براى کسانى است که بتوانند به خوبى از آن استفاده کنند به گونه اى که به کار و وظایف واجبشان لطمه اى وارد نیاید. کسانى که مى خواهند از دقایق عمرشان حداکثر استفاده را ببرند، باید براى کیفیت و تقسیم مطلوب آن نیز برنامه ریزى کنند. اما کسانى که دلشان مى خواهد وقتشان را طورى بگذرانند که حتى نفهمند عمرشان چگونه گذشته است، احتیاجى به برنامه ریزى ندارند; چرا که شیطان زمینه را به گونه اى فراهم مى کند که همواره سرگرمى هایى از قبیل جدول پر کردن، فیلم تماشا کردن، سخن لغو گفتن و... براى آنها مهیا باشد.
بر خلاف شب، که مخصوص خودسازى و انجام عبادات فردى است، روز براى عبادات جمعى و فعالیت هاى اجتماعى از قبیل تحصیل، تدریس، جهاد، کمک به مستمندان و...است. انجام بعضى از مشاغلى که جامعه به آنها نیاز دارد، علاوه بر این که واجب کفایى است، اگر به قصد قربت باشد، بزرگ ترین عبادت است. بنابراین مى توان گفت که کارهاى اجتماعى بیش تر در روز و کارهاى فردى و امورى که پنهانى بودن آنها مطلوب است، بیش تر در شب انجام مى شود. یکى از برنامه هاى شبانه پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله)، حضرت على(علیه السلام) و سایر ائمه(علیهم السلام)رسیدگى به فقرا بود به گونه اى که شناخته نشوند. حال اگر ما از انجام این امور در شب عاجزیم، حداقل مى توانیم انفاق سرّى را جزو برنامه هاى روزمان قرار دهیم.
1. انسان (76)، 26.
2. اسراء (17)، 79.